کامم از دوست نشد حاصل و دشمن کامم
کام و ناکامدوا صبر بود، ناکامم
ببر این خرقهٔ من بر در میخانه بسوز
تا سپندی شود این جامه برای جامم
حجرالاسود خال تو مگر بوسه دهم
بسته شد سوی حریم حرمت احرامم
زلف تو گفت که هندویم، از آن دل دزدم
چشم تو گفت که صیادم، از آن با دامم
سخن نادر من گر عجبت میآید
نکنی عیب که من نادرهٔ ایامم
غرض آن است که نامم به زبان تو رسد
به دعا گر نکنی یاد، بده دشنامم
ای که پرسی تو ز ناصر که بگو نامت چیست
چه کنی نام که ننگست مرا از نامم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به ناامیدی از دوستان و دشمنان اشاره میکند. او به صبر به عنوان تنها درمان ناکامی خود اشاره دارد و از خرقهاش در میخانه میخواهد که بسوزد و تبدیل به سپند (مادهای مقدس) شود. عشق را در تشبیه به حجارالاسود و زلف محبوب میبیند و به دلبستگیاش به آن اشاره میکند. شاعر خود را نادر و منحصر به فرد میداند و از خواننده میخواهد عیبهایش را نبیند. در نهایت، به اهمیت نامش اشاره میکند و ابراز میکند که نامش برایش ننگ است.
هوش مصنوعی: من از دوستم به آنچه میخواستم نرسیدم و دشمنم هم که به خواستهام رسید، اما داروی غم من صبر است و من در این حال ناکام ماندهام.
هوش مصنوعی: این بیت به حسی عمیق از رهایی و تحول اشاره دارد. گوینده از شوق و اشتیاق خود برای ترک گذشته و محدودیتها سخن میگوید. او میخواهد با سوزاندن خرقهاش، نماد زرق و برق دنیوی و موانع، فضایی تازه برای خود ایجاد کند. در واقع، او به دنبال تصفیه و پاکی است تا بتواند به مقامی بالاتر در زندگی و شاید در مستی و عشق دست یابد. لذا، این عمل را به نوعی قربانی کردن میکند تا به طراوت و تازگیایی دست یابد که شایستهٔ جام حیاتیاش باشد.
هوش مصنوعی: بوسهای که بر سنگ سیاه میزنم، نشانهای از عشق و ارادت من به توست و در این حال، خود را در احرام حرمت تو قرار میدهم.
هوش مصنوعی: وزن و نوع شعر اجازه میدهد که با ظرافت خاصی به احساسات پرداخته شود. در این جمله به زیبایی میتوان گفت که موی تو مانند یک هندو محسوب میشود که دل مرا میرباید. همچنین، چشمان تو به مانند یک صیاد هستند که با استفاده از دامی که دارند، مرا در تنگنا قرار میدهند.
هوش مصنوعی: اگر حرفهای نادر من برایت عجیب است، نباید قضاوت کنی که چرا اینگونهام، چون من فردی خاص و منحصربهفرد در زمانهام.
هوش مصنوعی: هدف این است که نام من به زبان تو بیفتد؛ حتی اگر در دعا از من یاد نکنی، حتماً به من ناسزا بگو.
هوش مصنوعی: تو که از ناصر دربارهی من میپرسی، بگو چه فایدهای دارد که نامت را بگویم؟ چون برای من نام، همانقدر خجالتآور است که به نام خودم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش بنوشم تو اگر زهر نهی در جامم
پخته و خام تو را گر نپذیرم خامم
عاشق هدیه نیم عاشق آن دست توام
سنقر دانه نیم ایبک بند دامم
از تغار تو اگر خون رسدم همچو سگان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.