رند و قلندر شدم از سر دیوانگی
کمترم از خاک ره بر در دیوانگی
جامهٔ صاحبدلان جمله بپوشید دل
هیچ لباسی نیافت در خور دیوانگی
بگذرد از نیک و بد، مست شود تا ابد
هر که دمادم خورد ساغر دیوانگی
کیست که او را رسد در دو جهان درس عشق
آنکه بخواند تمام دفتر دیوانگی
بحر جنون موج زد کشتی هستی ربود
مایهٔ توحید گشت گوهر دیوانگی
در زر و یاقوت شد تاح سر خسروان
خشت سر خم بود افسر دیوانگی
زیور و زینت بود پایهٔ حسن بتان
دلق به هم بر زدست زیور دیوانگی
وصل تو روزی نبود ناصر شوریده را
خاک قدوم تو باد بر سر دیوانگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.