تو را در گوشهٔ خاطر غم یاری نمیآید
تو در خوابی به گوشت نالهٔ زاری نمیآید
صفات عارضت در گوش بیهوشی نمیگنجد
صفای چهرهات در چشم اغیاری نمیآید
ز اشک خود همیدیدم که سیم قلب عالم را
به چشم همتم قدری و مقداری نمیآید
به بازار وفاداران گشادم بار رسوائی
دلم در بار شد کاینجا خریداری نمیآید
هوای مهر من در سر خلاف عهد تو در دل
مرا باری نمیافتد، تو را باری نمیآید
شوم از بخت بگریزم، به دام زلفت آویزم
ازین یاری به دست آرم، کز آن کاری نمیآید
غبار کوی تو گردم، به هر بادی نبرخیزم
اگر ذرات کویت را زمن عاری نمیآید
زبان عشق میگوید به اهل دل که چون ناصر
دگر از مادر گیتی، وفاداری نمیآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و ناامیدی شاعر میپردازد. شاعر از غم و دلشکستگی خود سخن میگوید و اشاره میکند که یاد معشوق هرگز از خاطرش نمیرود. او در عالم خواب هم نمیتواند صدای ناله و زاری خود را نادیده بگیرد و میفهمد که صفات معشوق در حال بیهوشی او هم نمیگنجد. عشق و وفاداری او به معشوق از دیگران متفاوت است و او در بازار وفاداران احساس تنهایی میکند، چرا که هیچکس شرایط او را درک نمیکند. شاعر در نهایت به ناامیدی میرسد و بیان میکند که دیگر از کسی انتظار وفاداری ندارد و فقط در آرزوی وصال معشوق خود باقی مانده است.
هوش مصنوعی: در ذهنم جایی برای غم وجود ندارد و تو در خواب هستی، بنابراین صدای زاری و گریه به گوشت نمیرسد.
هوش مصنوعی: ویژگیهای ظاهری تو در حالت بیخبری نمیگنجد و زیبایی چهرهات نمیتواند در نگاه کسانی که ناپاکاند دیده شود.
هوش مصنوعی: از اشکهای خود متوجه شدم که به خاطر ارادهام، هیچ مقدار و نسبتی برای قلب عالم وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در بازار وفاداران، من بار سنگین رسواییام را نشان دادم، اما هیچ کسی برای خریدن این درد و غم در اینجا نیست.
هوش مصنوعی: احساس عشق و محبت من در وجودم به قوت خود باقی است، اما در دل تو وفاداری به این عشق وجود ندارد. بنابراین، این موضوع برای من اهمیتی ندارد و به نظر نمیرسد که تو نیز به این موضوع توجهی داشته باشی.
هوش مصنوعی: از سرنوشت تلخ خود فرار کنم و خود را در دام زلف تو بیندازم، زیرا از این دوستی چیزی به دست نمیآورم و از آن کاری برنمیآید.
هوش مصنوعی: من به گرد و غبار کوی تو تبدیل میشوم و در هر نسیمی برنمیخیزم، مگر اینکه ذرات عشق تو از وجودم جدا نشوند.
هوش مصنوعی: عشق به کسانی که دلشان شفاف است میگوید که مانند ناصر، از دنیا دیگر کسی به این وفاداری پیدا نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فریب عام، از هر رند بازاری نمیآید
ز کس جز گوشهگیران، این میانداری نمیآید
چو قابیلند اخوان زمان، همراه تا کشتن
ازین آدم نمایان، بیش ازین یاری نمیآید
برآرد سفله گر نامی، نگردد قدر او افزون
[...]
ز من امروز چون بلبل دل آزاری نمی آید
برون از خانه من غیرهمواری نمی آید
درین گلزار از دستم به جز زاری نمی آید
نسیم صبحم از من خویشتن داری نمی آید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.