خوشا وقت رندان هشیار مست
که با غصه شادند و با نیست هست
به معنی بزرگ و به صورت حقیر
به همت بلند و به مقدار پست
شب و روز مخمور خمر بلی
ازل تا ابد مست جام الست
چو نرگس ز خوان فلک سیرچشم
چو غنچه ز ملک جهان تنگ دست
به آزادگی سر کشیده چو سرو
ولی مانده در بندگی پایبست
چو مه تابناک از رخ همچو مهر
چو ماهی گرفتار زلف چو شست
ز بهر مراد کسان نامراد
به پیمان درست و به خود درشکست
نه چون زاهدان خود پرستی کنند
اگر دُرد نوشند، اگر می پرست
اگر ناصر از هجر ایشان بسوخت
همین بس که چون خار با گل شکفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ رندان هشیار و سرمستی آنهاست که با وجود غم و مشکلات، شاد زندگی میکنند. آنها از زندگی به شکل عمیقتری لذت میبرند و به زیباییهای دنیا نگاهی آزادانه دارند. رندان به خاطر آزادی روحی و زیبایی و نیز عواطف انسانی خود، خود را از بندهای دنیوی رها میکنند، در حالی که زاهدان به خودپرستی و خودداری از لذتها مشغولند. در نهایت، این شعر به تقابل میان رندی و زهد، و زیباییهای خاص رندی اشاره دارد که در دل سختیها همچنان گل میزند.
هوش مصنوعی: خوشا به حال افراد هوشیار و خوشذوقی که در حال مستی و شادی، با وجود غمها، هنوز به زندگی ادامه میدهند و از وجود چیزهایی که ندارند، احساس بینیازی میکنند.
هوش مصنوعی: این عبارت به مفهوم این است که در حالی که چیزی با ارزش و با اهمیت به نظر میرسد، به شکل کوچکی و حقیر به نمایش درآمده است. همچنین اشاره دارد به تلاش و ارادهای که در برابر محدودیتها و موانع وجود دارد.
هوش مصنوعی: شب و روز در حال مستی هستم، زیرا از آغاز تا پایان، همیشه از جام حقیقت سرمست هستم.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و جاذب همانند نرگس از سفره آسمان به تماشا نشستهاند، و مانند غنچهای در دنیای محدود این دنیا، در تنگنای زندگی قرار دارند.
هوش مصنوعی: به مانند درخت سرو که با آزادی و سربلندی سر به آسمان دارد، اما هنوز در قید و بند تعهدات و وفاداریها قرار دارد.
هوش مصنوعی: چون ماهی روشن و درخشان، چهرهات همچون خورشید تابان است و من مانند ماهی در دام زلفهای تو گرفتار شدم.
هوش مصنوعی: برای نفع دیگران، کسانی که به هدفشان نرسیدهاند، باید با پایبندی به عهد و پیمان، خود را تقویت کنند و در برابر مشکلات مقاوم باشند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که زاهدان، افرادی هستند که خود را در بند پرهیزکاری و خودپرستی قرار میدهند و اگر در فرصتهایی به نوشیدن شراب بپردازند، به معنای واقعی عشق و محبت را درک نمیکنند. به عبارتی دیگر، آنها با وجود نوشیدن، باز هم درگیر خودخواهی و خودپرستی خود هستند.
هوش مصنوعی: اگر ناصر به خاطر جدایی آنها بسوزد، همین کافی است که او مانند خاری است که در کنار گل رشد کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو ماه از بر تخت سیمین نشست
سه پاس از شب تیره اندر گذشت
یکی جامه وین بادروزه ز قوت
دگر اینهمه بیشی و برسری است
همه جمله بروی فرامشت کرد
گدازید چون کشت بی آب کشت
چه دانی یکی گنج آکنده است
که دارد بسی گوهر اندر نهفت
چو بر یکدگر زورشان بازگشت
برآورد رستم به گودرز دست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.