گنجور

 
ناصر بخارایی

ای دم حضور صحبت جانان غنیمت است

بی بار تن مصاحبت جان غنیمت است

ای یوسف عزیز ز مصر دلم دمی

بیرون مرو که کلبهٔ احزان غنیمت است

ساقی بیار باده و بلبل بنال زار

چون روز سبزه و گل و ریحان غنیمت است

ای ناصر ار ترا نفسی دست می‌دهد

پیش آر جام باده که دوران غنیمت است