گنجور

 
ناصر بخارایی

گر راه حرم چون سر زلف تو درازست

از کعبه دری بر دل عشاق تو بازست

تا گوشهٔ‌ ابرویِ تو محراب دل ماست

ما را نه سر دیر و آهنگ حجازست

یک عاشق پاکیزه نظر نیست چو محمود

ور نه همه اطراف جهان پر ز ایازست

میلی که دلم سوی تو دارد به حقیقت

از دیدهٔ معنی ست، نه از روی مجازست

از هر دو جهان قبله سر کوی دارم

در جنت و فردوس چه حاجات به نمازست

در باز دل و دین به در میکده ناصر

می نوش زمانی که در توبه فرازست