مرا یکدم وصال او ز عمر جاودان خوشتر
غبار کوی او در چشمم از ملک جهان خوشتر
توئی در اوج حُسن و من شده با خاک ره یکسان
زمین افتاده نیکوتر، قمر بر آسمان خوشتر
نشین ای نازنین در چشم من چون مردم دیده
که تو سرو روانی، سرو بر آب روان خوشتر
مرا جانیست بر لب آمده از درد هجرانت
بده یک بوسه و بستان، که این لذت ز جان خوشتر
به جان تو که در هر دو جهان از جان خود سیرم
اگر خوشتر بود چیزی، تو بتوانی از آن خوشتر
چو مِی با یار مینوشم، قدح را پر کن ای ساقی
که در بزم سبکروحان، بود رطل گران خوشتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.