گنجور

 
ناصر بخارایی

سجّاده چه کار آید و دستار چه باشد

زر در چه شمار آید و دینار چه باشد

مندیل چه قدر آرد و تسبیح چه قیمت

ساغر چه زیان دارد و زنار چه باشد

من خود ز غم هجر تو آزرده‌ام ای دوست

دیگر به من سوخته آزار چه باشد

گر مه بخورد غصهٔ دوران چه جنایت

ور گل بکشد سرزنش خار چه باشد

گر دوست نهد لب به لب دوست چه نقصان

ور یار خورد می به رخ یار چه باشد

مغرور مشو زاهد از آن روی ریائی

طاعت که غرور آرد و پندار چه باشد

در می‌گذرد ناصر و بر می‌گذری تو

گر رنجه شوی بر سر بیمار چه باشد