از آتش می در خم خمار چه جوش است
در میکده از جوشش مستان چه خروش است
آن کس که به یک جو نخرد ملک دو عالم
رندی ز گدایان در باده فروش است
تلخی که چشانی به من ای ساقی شیرین
آن گر همه نیش است که ما را همه نوش است
شد بندهٔ دندان تو دُر از بن دندان
گوهر ز بن گوش تو را حلقه به گوش است
دیشب سر سرگشته به بالین تو خوش بود
امشب سر من خوش به خیال شب دوش است
میخواستم از لعل تو بوسی بربایم
چشم خوش تو گفت که بیمار به هوش است
پیچیدهام از غصه شب دوش کمروار
زین غم که چرا با تو قبادوش به دوش است
پیکی که گزارد سخن دوست، فرشته است
قاصد که رساند خبر یار سروش است
معلوم تو ناصر نشود جز به خموشی
سری که در آن حلقهٔ یاقوت خموش است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این خانه که پیوسته در او جوش و خروش است
از کیست؟ مگر مصطبه باده فروش است
این مستی می نیست که هنگامه عشق است
وین ناله نی نیست که آواز سروش است
از زهد ریائی چه دلت رسته شد ای شیخ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.