شمایل تو به هر حال در خیال من است
زهی خیال که در اهتمام من است
نماند در نظرم نقش هیچ محرابی
جز ابروی تو که پیوسته در خیال من است
تنم ضعیف و لبت قند و چشم من سائل
بده جواب که صد وجه در سؤال من است
قدم که چون الفی بود خم گرفت چون نون
دلیل راست همین قامت چو دال من است
حدیث وصل چه گویم که من نیام همه اوست
در آن زمان که به معشوق اتصال من است
رقیب طعنهٔ ناصر به عیب عشق مزن
که هر چه پیش تو نقصان بود کمال من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و دلبستگی عمیق شاعر به معشوق میپردازد. شاعر میگوید که تصویر معشوق همیشه در ذهن اوست و هیچ چیز دیگری برایش اهمیت ندارد. او از ضعف جسمانی و شیرینی لبهای معشوق سخن میگوید و خواستار پاسخی از او است. شاعر همچنین به زیبایی اندام معشوق و تأثیرش بر خود اشاره میکند و بیان میکند که در عشق، او تنها تصویر معشوق را میبیند. در نهایت، شاعر از رقیبان میخواهد که درباره عشق او انتقاد نکنند، زیرا هر عیبی که در وجود او میبینند، در واقع نشانه کمال عشق اوست.
هوش مصنوعی: تصویر تو همیشه در ذهن من وجود دارد و چه خوب است که این فکر از نظر من بسیار مهم است.
هوش مصنوعی: در نظر من هیچ تصویری از معابد و نشانههای مذهبی باقی نمانده است، جز ابروی تو که همواره در خیال من حضور دارد.
هوش مصنوعی: بدن من ضعیف است و لبهایت شیرین، چشم من به تو نگاه میکند تا پاسخ بدهی؛ زیرا در پرسش من جنبههای زیادی نهفته است.
هوش مصنوعی: وقتی که قدم، مانند حرف الف ایستاده باشد، به حالتی خمیده در میآید که شبیه حرف نون است. این دلیلی بر این است که این قامت من به شکل حرف دال است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از عشق و وصل بگویم وقتی که در آن لحظه، همهی وجود من را او پر کرده است و من فقط او را میشناسم؟
هوش مصنوعی: به کسی که به عشق انتقاد میکند، نگو که عیبهای عشق را پیدا نکند. زیرا هر نقصی که در نظر تو وجود دارد، برای من نقطه قوت و کمال به حساب میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تویی که مهر تو در مهرگان بهار من است
که چهره تو گلستان و لاله زار من است
مرا ز کم شدن سبزه بس اثر نکند
چو خط سبز تو از سبزه یادگار من است
بهار و سرو و گل و سوسن ای بهار بتان
[...]
نگفتن و نشنودن زبان و گوش من است
هزار نغمه گره در لب خاموش من است
می ای که می رود امروز در گلوی دو کون
کمینه جرعه ی ته شیشه های دوش من است
به محفلی که اسیران کشند خون جگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.