گنجور

 
ناصر بخارایی

تا کی از این لا و لا، پیش تو الّا شویم

اسم و مُسمی دو نیست، عین مسمی شویم

حاصل ما گر ز تو وصل بود خود نکو

ور به ستم می‌کُشی ما به تو پیدا شویم

چون به تو پیدا شویم کز همه پنهان‌تری

اصل نهان‌ها توئی، ما ز تو پیدا شویم

مهر ازل عاقبت خیمه به صحرا زند

همچو طلوع سحر ما به تو پیدا شویم

چون همه هستی توئی، نیست حجاب دوئی

چون به میان غیر نیست، ما تو و تو ما شویم

قطره اگر از هوا صورت کثرت گرفت

اصل عدد چون یکی‌ست، قطره به دریا شویم

هستی ناصر شده‌ست پردهٔ اسرار غیب

هستی او را بسوز تا همه صحرا شویم