پیش آمدی در عیدگه، آتش به تکبیرم زدی
قربان تو گشتم چرا، از غمزهها تیرم زدی
گفتی که چون لایعقلی، حکم نمازت چون بود
بربسته شد راه سخن، طعن گلوگیرم زدی
حلوای عیدت خواستم، خندان شدی و سوی لب
کردی اشارت وز مژه، تیری به تزویرم زدی
در عید اگر بود ای صنم، مقصود تو خون ریختن
من کشتهٔ دیرینهام، بهر چه شمشیرم زدی
گر تو نمیخواهی که من، دیوانه گردم پس چرا
زابرو نمودی ماه نو، وز طره زنجیرم زدی
فردا اگر از عاشقی، ایزد مرا پرسش کند
گویم به دارالضرب کل، خود مهر تقدیرم زدی
ناصر در ایام شباب، از زهد توبه چون کند
کاتش ز حسنت بارها، در خرقهٔ پیرم زدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و غم ناشی از آن است. شاعر در روز عید، با اشاره به محبوبش از درد و رنجی که به خاطر او تحمل میکند، سخن میگوید. او از عشقش مینالد و میگوید که محبوبش با ناز و کرشمهاش به او تیر میزند و او را به شدت آزار میدهد. شاعر در عین حال ابراز میکند که اگر دارای عقل و خرد نبوده، در نماز دچار تردید شده و این هم به خاطر محبت و توجه محبوبش است. او با استفاده از تشبیهات مختلف، احساسات عمیق خود را بیان میکند و در نهایت میگوید که اگر روزی از او پرسیده شود چرا عاشق شده، به تقدیر و سرنوشت خود اشاره خواهد کرد. این شعر نشاندهنده پیچیدگیهای عشق و احساس درونی شاعر است.
هوش مصنوعی: در لحظهای که در جشن عید حاضر شدم، با نوازش خاصی به جرأت و شوقی در درونم آتش زدی. چرا من که قربان تو شدم، از نگاههای پر از راز و رمز تو زخم خوردم.
هوش مصنوعی: گفتی که تو احمق هستی، نمازت چه حکمی دارد، چون نمیتوانی صحبت کنی، به من انتقاد کردی و زبانم را بند آوردی.
هوش مصنوعی: در خواستم که شیرینی عیدت را به من بدهی، تو با شادی به من اشاره کردی و با چشمانت به من نگاهی زدی که نشانگر نیرنگی بود.
هوش مصنوعی: اگر در عید، ای محبوب، تو حضور داری، آیا هدف تو از کارهایم همیشه کشتن من است؟ من که مدتهاست در عشق تو کشته شدهام، پس برای چه به من ضربه میزنی؟
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی که من دیوانه شوم، پس چرا با زیباییات مرا فریب میدهی و زنجیر عشق را بر گردنم میگذاری؟
هوش مصنوعی: اگر فردا خدایا به من بگوید که از عشق چه میدانی، خواهم گفت که خودت با مهر تقدیرم را به ضرب زدهای، در دارالضربی که نشان از سرنوشت دارد.
هوش مصنوعی: ناصر در جوانی چگونه میتواند از زهد و پرهیزگاری خود دست بکشید، در حالی که آتش زیباییات بارها به دلم افتاده و در لباس زهد پیرم به من زدی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.