غنچه بر احوال عالم خنده زد، دلشاد شد
دل به زر در بست گل، دوران او بر باد شد
اهل دنیا همچو سبزه پایمال انجماند
سرو بستان آنکه از بند جهان آزاد شد
در جهان بیخونِ دل سیمی نیاید در کنار
این قدر ما را ز آب دیده پیشافتاد شد
رفته باشم من ز یاد خلق و در یادم بود
این سخن کامروز از پیر مغانم یاد شد
عقد ما با دختر زر تازه گردان ساقیا
کاین قضای سرنوشت از بخت مادرزاد شد
مینهد زلف سیهپوش تو سر بر روی خاک
آن شکسته دل مگر در حلقهٔ زهاد شد
عاقبت طرفی نبندد همچو خنجر زان میان
هر که اندر آتش عهد تو چون پولاد شد
باد میگویند بوئی دارد از خاک درت
خاک راه باد خواهم هر چه بادا باد شد
آتش پنهان ناصر ناله پیدا میکند
راز بلبل در جهان مشهور از فریاد شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون رسوم شاهی از دور فلک بنیاد شد
از دو سلطان احمد این ویرانه کاخ آباد شد
دارد این خرم ز آب تیغ باغ داد را
آنچنان کز آب جام آن رونق بغداد شد
چون کشید این خوان جود و مکرمت گرد جهان
[...]
تا به فن دلربایی آن صنم استاد شد
خانه صبرم ز عشقش سخت بی بنیاد شد
وه چه بی رحم است آن عیار شوخ بیوفا
کز جفا و جور او عالم پر از فریاد شد
در غم هجران او بگذشت عمر من دریغ
[...]
دل ز پیکان در تن من بیضه فولاد شد
این خراب آباد آخر آهنین بنیاد شد
غیرت عاشق ز کار سخت گردد بیشتر
بیستون سنگ فسان تیشه فرهاد شد
گرچه از خط کم شود گیرایی حسن بتان
[...]
در زمان دولت «شاه سلیمان » احتشام
آنکه از معماری عدلش، جهان آباد شد
زهره ظالم، ز بیم آن شه با عدل و داد
آب شد، چندانکه سیل خانه بیداد شد
از خزان رنگ زردی در ریاض عهد او
[...]
کاخ ظلم و کفر و کین یکباره بی بنیاد شد
خانه ویران دین از دست حق آباد شد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.