گنجور

 
فیاض لاهیجی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «سخن به وادی انصاف کرده راه غلط» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ط» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
ث
ج
ح
خ
د
ذ
ر
ز
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی

شماره ۱: الهی فیض مشرب ده که دلگیرم ز مذهب‌ها

شماره ۲: تا شفیع خویش کردم صاحب معراج را

شماره ۳: هرزه کمر نبسته‌ام کینة روزگار را

شماره ۴: لبریز شکوه شد دل حسرت‌پرست ما

شماره ۵: عشق آمده آتش زده در نیک و بد ما

شماره ۶: خاک شد تا در ره او جسم غم پرورد ما

شماره ۷: تدبیر ماست در گرو عقل پیر ما

شماره ۸: گفته‌ای: بیدار باید عاشق دیدار ما

شماره ۹: جز داغ سینه گل نکند در بهار ما

شماره ۱۰: کرد جا داغ جنون باز ز نو بر سر ما

شماره ۱۱: ای غایب از نظر که تویی مست ناز ما

شماره ۱۲: ناید به دراز سینه ز تنگی نفس ما

شماره ۱۳: بیجا نبود سعی فلک در هلاک ما

شماره ۱۴: پرست یاد تو در کنج دیده و دل ما

شماره ۱۵: آیینة هر لاله عذارست دل ما

شماره ۱۶: گر مستی‌یی ز لعل بتان می‌کنیم ما

شماره ۱۷: آتش چکد چو آب ز طرز بیان ما

شماره ۱۸: ای تشنه تیغ ابروی نازت به خون ما

شماره ۱۹: مشق شوخی می‌‌کند طفلی به قصد جان ما

شماره ۲۰: غصه را دل نگشاید به جز از سینة ما

شماره ۲۱: بسکه افسردگی از هجر تو شد پیشة ما

شماره ۲۲: کارگر نیست به غم تیشة اندیشة ما

شماره ۲۳: گفته‌ای بیدار باید عاشق دیدار ما

شماره ۲۴: کشت ما را تغافل یار بی‌پروای ما

شماره ۲۵: وصل شد باعث جدایی ما

شماره ۲۶: بر وضع افلاک ای پسر کم تکیه کن در کارها

شماره ۲۷: تا تو افکندی به دولت سایه بر گلزارها

شماره ۲۸: نفی قیل و قال کم کن ای که خواهی حال‌ها

شماره ۲۹: الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها

شماره ۳۰: کجا شد آن نمک‌پاشی به زخم از همزبانی‌ها

شماره ۳۱: یک جهان بر هم زدم کز جمله بگزیدم ترا

شماره ۳۲: صلای می‌زنم امروز مه‌وش خود را

شماره ۳۳: چو جوهر بر دم شمشیر او دادم دل خود را

شماره ۳۴: به ناز و غمزه خود آموختم جانانه خود را

شماره ۳۵: تمنای تو جان اندر تن آرد نقش دیبا را

شماره ۳۶: نکرد ناخن تدبیر اثر دل ما را

شماره ۳۷: خوی کرده و نشانده بر آتش گلاب را

شماره ۳۸: کی می‌دهم به جنس دوا نقد درد را!

شماره ۳۹: پنجه می‌بازد خرد آن دست چوگان‌باز را

شماره ۴۰: تا ز دمسردان نگه دارم چراغ خویش را

شماره ۴۱: چنان سودای او بر خویشتن پیچاند آتش را

شماره ۴۲: سخن از خود رود چون گرد سر گردد زبانش را

شماره ۴۳: نمود از پرده رخ یارم نمی‌خواهم دلایل را

شماره ۴۴: کم گیر بهر حادثه عقل کفیل را

شماره ۴۵: منم که کرده‌‌ام الماس نشئه مرهم را

شماره ۴۶: کتابت کی تواند داد داد بیقراران را

شماره ۴۷: چه حاجت است به شمع و چراغ مستان را

شماره ۴۸: ز پس افتادگان عرض نیازی پیشوایان را

شماره ۴۹: ز من منت بود سرو و سمن را

شماره ۵۰: نمی‌دانم چه آیین است کافر کج‌کلاهان را

شماره ۵۱: گر کشم بر رخ دریا مژة پرخون را

شماره ۵۲: نمی‌پوشد چو خورشید آن پری از هیچ کس رو را

شماره ۵۳: بستم ز چارگوشة عالم نگاه را

شماره ۵۴: از بیم دریا کی کنم ترک این ره کوتاه را

شماره ۵۵: سایه زلفت به سر شمشاد سازد شانه را

شماره ۵۶: گر نهان سازم غم عشقت چه سازم ناله را

شماره ۵۷: ای کرده سرمه از ناز چشم غزاله‌ها را

شماره ۵۸: بیا ساقی و آتش در زن این زهد ریائی را

شماره ۵۹: جدا از دوستان در مرگ می‌بینم رهائی را

شماره ۶۰: عشق چو پرده بر درد حسن کرشمه‌زای را

شماره ۶۱: کردند پردة رخ دلدار شیشه را

شماره ۶۲: از گریه خلاصی نبود چشم ترم را

شماره ۶۳: این قدر آب هوس بستن به جوی دل چرا

شماره ۶۴: رویش که هست رنگ ز رخسار مه ربا

شماره ۶۵: من و کویی که کس را نیست جز عشرت به یاد آنجا

شماره ۶۶: رواج بیدلان از مهر دلداران شود پیدا

شماره ۶۷: جنون تکلیف کوه و دشت و صحرا می‌کند ما را

شماره ۶۸: نه سامان سفر باشد نه سودای حضر ما را

شماره ۶۹: تا حلقه نبد زلف بت مهوش ما را

شماره ۷۰: الهی آب و رنگ شعله ده مشت گل ما را

شماره ۷۱: تو ای بلبل گهی از نالة خود شاد کن ما را

شماره ۷۲: مستی مدام جام هوس می‌دهد مرا

شماره ۷۳: چو کرد خاک ره یار روزگار مرا

شماره ۷۴: بی‌تپش آرام کی باشد دل زار مرا

شماره ۷۵: از ناتوانی می‌کشد دوش نفس بار مرا

شماره ۷۶: دل می‌کشد به لالة راغ دگر مرا

شماره ۷۷: باز دارد عشق در آغوش بیهوشی مرا

شماره ۷۸: دل به زلفش می‌کشد آشفته سامانی مرا

شماره ۷۹: ها مژده که جانانه خرامید به صحرا

شماره ۸۰: چهرة صاف بلا زلف سیه فام بلا

شماره ۸۱: چو دادند اختیار کل قضا را

شماره ۸۲: ز روح باده صد ره گرچه خالی شد تن مینا

شماره ۸۳: به گلستان چو روی گل شود از روی تو آب

شماره ۸۴: بنشین که بی‌رخ تو ندارم قرار و تاب

شماره ۸۵: عجب در مستی ندارد هیچ فرقی با شراب

شماره ۸۶: همین نه مرهم دل‌های خسته است شراب

شماره ۸۷: دلم از غصه رنجورست امشب

شماره ۸۸: بی‌لبت ساغر می‌ آب ندارد امشب

شماره ۸۹: نگه نکرده گذشتی ز من به ناز امشب

شماره ۹۰: جان فدا کردم که تا شد وصل او یک دم نصیب

شماره ۹۱: زلف را با تیره‌بختی شد رخ جانان نصیب

شماره ۹۲: گر برین قامت فزاید جلوة آن دلفریب

شماره ۹۳: غنچه را از حسرت لعل تو دل در بر بسوخت

شماره ۹۴: امشب ز فرقت تو دلم چون چراغ سوخت

شماره ۹۵: اگرچه شعلة حسنت تمام عالم سوخت

شماره ۹۶: پیشه ما عشق و رندی کار ماست

شماره ۹۷: دل بد مکن ز همدمی غم که آشناست

شماره ۹۸: ما به این بی‌اعتباری چرخ سرگردان ماست

شماره ۹۹: گل بی‌رنگ عشق چیدة ماست

شماره ۱۰۰: در عشق تو ناله پیشة ماست

شماره ۱۰۱: جلوة قد تو از چاک دل ما پیداست

شماره ۱۰۲: نظر به روی تو دارد نگاه بی‌ادبست

شماره ۱۰۳: چو موج بر سر آبیم و حال سخت خرابست

شماره ۱۰۴: شیشه هم بزمست با او، ساغرش هم مشرب است

شماره ۱۰۵: در عهد نگاه تو که صیاد شکیب است

شماره ۱۰۶: مه روی تو که آرایش هر مهتاب است

شماره ۱۰۷: از عشق که جان در تن بیمار حزین است

شماره ۱۰۸: حسن محجوب ز نظاره خطرها دارد

شماره ۱۰۹: چه کنم صلح کسی جنگ و ستیز تو که خوبست

شماره ۱۱۰: تنم از رنج و بلا مایه‌ده ایوبست

شماره ۱۱۱: ز زهر ناوک او دل چو شهد خرسندست

شماره ۱۱۲: یوسف بازار ما هم خود خریدار خودست

شماره ۱۱۳: چون بر سر راه عدم است آنچه وجود است

شماره ۱۱۴: خاطر ما به تو صد جا بندست

شماره ۱۱۵: نه زابرش خبر و نه ز بهارش یادست

شماره ۱۱۶: دلم پای‌بند نسیم بهارست

شماره ۱۱۷: گذشت موسم گل لیک یار جلوه‌گرست

شماره ۱۱۸: مگر از عشق نگاری به دلش تأثیرست

شماره ۱۱۹: دل تهی از خون شد و دیده چو کوثر پرست

شماره ۱۲۰: منم که مرغ دلم صید عشوه و نازست

شماره ۱۲۱: گهی که دیده نه بر روی آن صنم بازست

شماره ۱۲۲: تا به روی تو در غمکدة من بازست

شماره ۱۲۳: نی همین ناز تو تنها بهر قتل ما بس است

شماره ۱۲۴: اختر بی‌نور ما شمع مزار ما بس است

شماره ۱۲۵: صحرا خوش است و دشت خوش است و چمن خوش است

شماره ۱۲۶: خوی بر رخت که رشک گلستان آتش است

شماره ۱۲۷: ناز آتش، غمزه آتش، خوی سرکش آتش است

شماره ۱۲۸: چارة ما بیدلان در دفع سودا آتش است

شماره ۱۲۹: تجرید و تجرد ره کاشانه عشق است

شماره ۱۳۰: کمان آه که یارب کشیده تا گوش است؟

شماره ۱۳۱: ز رنگ می به رخت تا نقاب در پیش است

شماره ۱۳۲: چمن به خرمی و گل به بار نزدیک است

شماره ۱۳۳: کار دلم در شکنج زلف تو تنگ است

شماره ۱۳۴: هر خس به باغ ما گل و هر زاغ بلبل است

شماره ۱۳۵: سراپا شعله گردیدست کاینم جامة آل است

شماره ۱۳۶: من و تصور ترک غمت خیال محال است

شماره ۱۳۷: تو سروری سرفرازی بر تو ختم است

شماره ۱۳۸: چون نسیمم در ره عشق تو نقش پا گم است

شماره ۱۳۹: مو به موئیم دل و بهر غم یار کم است

شماره ۱۴۰: عکس رخ جانانه که در منزل چشم است

شماره ۱۴۱: ز عکس زلف تو آیینه سنبلستانست

شماره ۱۴۲: تا بوی زلف یار در آبادی منست

شماره ۱۴۳: عشق بازی جستجوی یار در دل کردنست

شماره ۱۴۴: عشق را پیغمبرم داغ جنون تاج منست

شماره ۱۴۵: درون پرده نه پنهان عذار جانانست

شماره ۱۴۶: بی‌روی تو تا چشم صراحی نگرانست

شماره ۱۴۷: به هنر فخر نکردن هنر مردانست

شماره ۱۴۸: جهان ز عکس رخت پرگل است و یاسمن است

شماره ۱۴۹: به لب تا نغمة عیشم قرین است

شماره ۱۵۰: آه جگر ماست که آتش شرر اوست

شماره ۱۵۱: تنها نه دیده‌ام به رخ نازنین تست

شماره ۱۵۲: دستگاه حسن لیلی گوشه‌ای از کار تست

شماره ۱۵۳: تا به رخسار تو زلف مشک‌فام افتاده است

شماره ۱۵۴: جسم خاکی گر بمیرد آتش جان زنده است

شماره ۱۵۵: جز تو عاشق را کسی کی سر به صحرا داده است

شماره ۱۵۶: با وجود ضعف کی ما را کس از جا برده است

شماره ۱۵۷: باز ذوق عاشقی بر عقل زور آورده است

شماره ۱۵۸: تا همچو گل پیاله شکفتن گرفته است

شماره ۱۵۹: مگو ز عقل که دام فریب خودرایی‌ست

شماره ۱۶۰: امشب دگر نگاه کجت جاودانه است

شماره ۱۶۱: سودای تو از جان وفاکیش نرفتست

شماره ۱۶۲: گر ز زلف آزاد گشتم دام کاکل در پی است

شماره ۱۶۳: برفروزد جان و تن با آنکه داغ دل یکی‌ست

شماره ۱۶۴: چه شد که عشوه دگر مست خویشتن‌داریست

شماره ۱۶۵: باز با مژگان ما سیلاب عهدی تازه بست

شماره ۱۶۶: عشوه‌اش چون در چمن آیین لطف و ناز بست

شماره ۱۶۷: در گلستان طفل شبنم تا به دوش گل نشست

شماره ۱۶۸: تا صبا طرف نقاب از روی رخشانی شکست

شماره ۱۶۹: چون مهر لب به شکوة آن تندخو شکست

شماره ۱۷۰: درمانده دل به کار من و من به کار دوست

شماره ۱۷۱: موسی اگر ندارد تاب نگاه دوست

شماره ۱۷۲: گر تو پنداری بتان را بی‌وفایی نیست هست

شماره ۱۷۳: از هستی تو عالم دیوانه پر شدست

شماره ۱۷۴: در خشک و تر طاعت ما چشم تری نیست

شماره ۱۷۵: بازم از نو به کمین غمزة پنهانی هست

شماره ۱۷۶: دوش بی او شمع بزم ما ز حد افزون گریست

شماره ۱۷۷: جز زلف تو ما را سر سودای دگر نیست

شماره ۱۷۸: عشق میدانی است کانجا غیر مردی کار نیست

شماره ۱۷۹: در شب غم همدمم جز آه بی‌تأثیر نیست

شماره ۱۸۰: حسن صورت از بتان چون طبع آتشناک نیست

شماره ۱۸۱: صید ما را تا ابد آزادی از دنبال نیست

شماره ۱۸۲: تلخ‌کامی‌های ما از گردش ایام نیست

شماره ۱۸۳: دل که بی‌زخم تو باشد به جهان خرم نیست

شماره ۱۸۴: عشقبازان را سرود عیش گفتن رسم نیست

شماره ۱۸۵: ذره‌ای نیست که آیینة دیدار تو نیست

شماره ۱۸۶: بستر گرمی تنم را همچو شمشیر تو نیست

شماره ۱۸۷: ابر زا از خصمی مژگان من اندیشه نیست

شماره ۱۸۸: بی‌لب او نشئه‌ای در ساغر و پیمانه نیست

شماره ۱۸۹: بر دل از داغ غم قیاسی نیست

شماره ۱۹۰: چه ز نظاره برد دیده که حیرانش نیست؟

شماره ۱۹۱: امشب که ذوق جلوه رخش بی‌نقاب داشت

شماره ۱۹۲: دوشم چراغ دیده ز روی تو تاب داشت

شماره ۱۹۳: یا بمن خود را ازین بیگانه‌تر بایست داشت

شماره ۱۹۴: یک نظر کرد و از آن صد گونه استغفار داشت

شماره ۱۹۵: هر که در کوی تو چندی چو دلم منزل داشت

شماره ۱۹۶: دی به خاطر یاد آن گیسوی مشک‌آسا گذشت

شماره ۱۹۷: به فکر کار نیفتاده روزگار گذشت

شماره ۱۹۸: در گلشن الست که نیرنگ برنداشت

شماره ۱۹۹: در غضب رفتی و دل دوش از تو کامی برنداشت

شماره ۲۰۰: ترکش ناز تو از غمزه دگر تیر نداشت

شماره ۲۰۱: کسی چون خرد دستگاهی نداشت

شماره ۲۰۲: در دیار دل که کس جز حسن جولانی نداشت

شماره ۲۰۳: غمت به سینه مرا جای مدعا نگذاشت

شماره ۲۰۴: کسی ز ننگ به من گرچه روبه‌رو نگذاشت

شماره ۲۰۵: خوی از جبین مریز که قدر گلاب رفت

شماره ۲۰۶: زلف ساقی از کف و دامان یار از دست رفت

شماره ۲۰۷: شور جنونم از سر این بخت شوم رفت

شماره ۲۰۸: نوبهار من که هر خار مرا گل کرد و رفت

شماره ۲۰۹: سر رفت و داغ عشق بتان از سرم نرفت

شماره ۲۱۰: در ازل سوز محبت در دل ما جا گرفت

شماره ۲۱۱: یک نفس خود را ز غم آزاد می‌باید گرفت

شماره ۲۱۲: یاد او در سینه کردم جامه بوی گل گرفت

شماره ۲۱۳: تا گریبان من اینک گرد دامانم گرفت

شماره ۲۱۴: گلستان از خنده‌اش طرح گل خندان گرفت

شماره ۲۱۵: غنچه را دور از لب لعلت دل از گلشن گرفت

شماره ۲۱۶: چون نیاز ما و ناز او به هم درمی‌گرفت

شماره ۲۱۷: رسید موسم نوروز و روزگار شکفت

شماره ۲۱۸: می‌فزاید عشق من هر دم چو حسن کاملت

شماره ۲۱۹: زان برون زد دلبر من بارگاه از شش جهت

شماره ۲۲۰: گهی ملال مورث گهی غم وراث

شماره ۲۲۱: سفر عمر زیانست و درو سود عبث

شماره ۲۲۲: هر کجا راه بریدیم عبث بود عبث

شماره ۲۲۳: هم بخت نامساعد هم زلف یار باعث

شماره ۲۲۴: ای بی‌لبت حرام بر اهل کلام بحث

شماره ۲۲۵: درنخواهد داد تن بیماری ما در علاج

شماره ۲۲۶: درد مرا به عیسی مریم چه احتیاج

شماره ۲۲۷: گهی کلاه نهی بر سر و گه افسر کج

شماره ۲۲۸: خواهم که شبی سرزده آیم به در صبح

شماره ۲۲۹: یک لحظه سر برآر مه من ز خواب صبح

شماره ۲۳۰: شتاب شام سیه‌چرده و صباح صبیح

شماره ۲۳۱: وزید بر سر زلف کجت صبا گستاخ

شماره ۲۳۲: مکن دراز به زیر سپهر پا گستاخ

شماره ۲۳۳: باده از ابر خورد فصل بهاران گل سرخ

شماره ۲۳۴: ببرید زلف گرچه به پای تو سر نهاد

شماره ۲۳۵: کارم از گفتن لطفت به غرامت افتاد

شماره ۲۳۶: ز ضعفم بی‌تو بر تن از گرانی مو نمی‌جنبد

شماره ۲۳۷: شکاری گر به دام افتد چه شد، زینها هزار افتد

شماره ۲۳۸: وجودت تا ز چشم کیمیای امتیاز افتد

شماره ۲۳۹: ز استغنا خیالش را به ما پروا نمی‌افتد

شماره ۲۴۰: کجا چو تیغ‌کشی در میان سپر گنجد!

شماره ۲۴۱: سخن ز تنگیت اندر دهن نمی‌گنجد

شماره ۲۴۲: ز من دور آن پری پیکر به صد دستور می‌گردد

شماره ۲۴۳: ز اشک گرم من آتش کباب می‌گردد

شماره ۲۴۴: به گلشن چون روی مرغ از نوا خاموش می‌گردد

شماره ۲۴۵: دل مسیح ز دردم شکسته می‌گردد

شماره ۲۴۶: نگاهش ناگهان چون تیر نازی بر کمان بندد

شماره ۲۴۷: هر آه که درد از دل ناشاد برآرد

شماره ۲۴۸: تا نکتة رنگین ادا جوش برآورد

شماره ۲۴۹: تا ذوق نوا بر لب من جوش برآورد

شماره ۲۵۰: شکستن رنگ از جانم برآورد

شماره ۲۵۱: کسی که صبر به جنگ عتاب می‌آرد

شماره ۲۵۲: مرا پای طلب از رهگذاری خارها دارد

شماره ۲۵۳: به تماشای گل و لاله که پروا دارد؟

شماره ۲۵۴: لبت تا شیوة سحر و فسون را مضطرب دارد

شماره ۲۵۵: دلم امشب که ز تیغ تو جراحت دارد

شماره ۲۵۶: چنان دل تیر آن ابرو کمان را در نظر دارد

شماره ۲۵۷: ز اشکم چهره گه خونین و گه همرنگ زر دارد

شماره ۲۵۸: به رنگ عشقبازان برگ برگش رنگ زر دارد

شماره ۲۵۹: نه اخگر از فسردان گرد خاکستر به بردارد؟

شماره ۲۶۰: در آستین مژه‌ام طرح گلستان دارد

شماره ۲۶۱: حدیث قتل من با تیغ دایم در عیان دارد

شماره ۲۶۲: لب شیرین تبسم خندة سحرآفرین دارد

شماره ۲۶۳: به ما عمریست زلف یار سودا در میان دارد

شماره ۲۶۴: به گوشه چشم سیاهت نگه به من دارد

شماره ۲۶۵: از بس که هوای دهن تنگ تو دارد

شماره ۲۶۶: ز طرز غنچه پی بردم که شرم روی او دارد

شماره ۲۶۷: مگر دل به غم عشق بسته‌ای دارد

شماره ۲۶۸: عاشق آنست که در بر گل رویی دارد

شماره ۲۶۹: بگو به شعله که پروانه بی تو تاب ندارد

شماره ۲۷۰: چمن بی‌تو فیض هوایی ندارد

شماره ۲۷۱: ز جور تو دل امتناعی ندارد

شماره ۲۷۲: دو چشمت میل هشیاری ندارد

شماره ۲۷۳: تنها نه ز زلفت دلم آرام ندارد

شماره ۲۷۴: گر خود ز لطف گامی در راه ما گذارد

شماره ۲۷۵: سرو نتوانست لاف قامتش از پیش برد

شماره ۲۷۶: کسی ز کوی تو تا چند حبیب چاک برد!

شماره ۲۷۷: ذوق دیدارست کامی کز جهان دل می‌برد

شماره ۲۷۸: دوران حیله باز زما روبرو برد

شماره ۲۷۹: نبرم منت کس کاش شرابم نبرد

شماره ۲۸۰: امشب که از نم مژه آبم نمی‌برد

شماره ۲۸۱: کس جان ز زخم خنجر مژگان نمی‌برد

شماره ۲۸۲: بسکه آرام از نگاهش بی‌محابا می‌پرد

شماره ۲۸۳: گر نسیم صبحگاهی گلستان می‌پرورد

شماره ۲۸۴: لعلت که باغ خنده ازو آب می‌خورد

شماره ۲۸۵: لعل لبت ز خون گهر آب میخورد

شماره ۲۸۶: منگر که نگاهی ز سر ناز به ما کرد

شماره ۲۸۷: گفت و گو یک حرف را تفسیر نتوانست کرد

شماره ۲۸۸: خویش را بر آب و بر آیینه تا اظهار کرد

شماره ۲۸۹: بی‌تو تا ره بر غبار خاطر غمناک کرد

شماره ۲۹۰: کثرت غم در دلم بر یاد او جا تنگ کرد

شماره ۲۹۱: نماز شام چنان نشئة میش گل کرد

شماره ۲۹۲: مشاطه چو آرایش آن زلف علم کرد

شماره ۲۹۳: عشق ظاهر نمی‌توانم کرد

شماره ۲۹۴: با یاد تو کونین فراموش توان کرد

شماره ۲۹۵: به آن قد سرفرازی می‌توان کرد

شماره ۲۹۶: به آن رخ جلوة خور می‌توان کرد

شماره ۲۹۷: گفتگوی چشم جادویی مرا دیوانه کرد

شماره ۲۹۸: گفتمش صد بار و ترک صحبت دشمن نکرد

شماره ۲۹۹: یار در دلداری ما هیچ خودداری نکرد

شماره ۳۰۰: عجب ار درین بهاران گل و لاله بار گیرد

شماره ۳۰۱: چون صبا از گل تو بو گیرد

شماره ۳۰۲: دماغم باج ذوق از نشئة سرشار می‌گیرد

شماره ۳۰۳: به صد افسون در آن دل یاد من منزل نمی‌گیرد

شماره ۳۰۴: چه شد بازم که زخمم باج از مرهم نمی‌گیرد

شماره ۳۰۵: چه سازم دست دردی دامن جانم نمی‌گیرد

شماره ۳۰۶: ویرانه دلی دان که محبت نپذیرد

شماره ۳۰۷: فریب جنتم در عشق کی مغرور می‌سازد

شماره ۳۰۸: شب از هجر رخت صد غم در غمخانة ما زد

شماره ۳۰۹: صبح بلبل به نوا برخیزد

شماره ۳۱۰: که می‌تواند از پیش یار برخیزد؟

شماره ۳۱۱: جو آید در چمن از عندلیبان شور برخیزد

شماره ۳۱۲: به باغ سبزه چو بیند خطت به سر خیزد

شماره ۳۱۳: قدم از بار محنت برنخیزد

شماره ۳۱۴: از دعا گویا اثر بازم به مطلب می‌رسد

شماره ۳۱۵: ناله از دل تا به لب از ضعف مشکل میرسد

شماره ۳۱۶: بخت کو کز تو بمن مژدة یادی برسد

شماره ۳۱۷: کسی به درد سخن غیر طبع من نرسد

شماره ۳۱۸: تا کی چنینم از مژه خون جگر چکد

شماره ۳۱۹: ز عریانی نیندیشم اگر عالم خطر باشد

شماره ۳۲۰: یک شب که نه در وصال باشد

شماره ۳۲۱: خوشا آن دل که تا جان باشدش اندوهگین باشد

شماره ۳۲۲: حنای پای تو شد خون من، حلال تو باشد

شماره ۳۲۳: آن شوخ ز حالم خبری داشته باشد

شماره ۳۲۴: آیینه سنگ بود ترا دید و آب شد

شماره ۳۲۵: بس که دلگیرم غم از آمیزشم دلگیر شد

شماره ۳۲۶: اقبال رو نمود و به ما یار یار شد

شماره ۳۲۷: کسی به دعوی مهرش چو صبح صادق شد

شماره ۳۲۸: آمد بهار و خانه به زندان شریک شد

شماره ۳۲۹: دردا که غمزة دوست دشمن شکار هم شد

شماره ۳۳۰: به مهر آموختیم آن طفل را بی‌مهریش فن شد

شماره ۳۳۱: دلم شبی که خیال ترا نشیمن شد

شماره ۳۳۲: دل از جفای محرم و بیگانه پر نشد

شماره ۳۳۳: پای دل تا به ره عشق تو فرسوده نشد

شماره ۳۳۴: که گفت غنچة خندان به آن دهان ماند!

شماره ۳۳۵: بهشت عدن به حسن رسیده می‌ماند

شماره ۳۳۶: بیا که بی تو نه ساغر نه شیشه می‌ماند

شماره ۳۳۷: بسکه کردم داد از آن بت قوت دادم نماند

شماره ۳۳۸: رسم سرایت نفس ناتوان نماند

شماره ۳۳۹: هر کس به عارض تو خط مشک فام خواند

شماره ۳۴۰: جدا از کوی او شوقم گل و گلشن نمی‌داند

شماره ۳۴۱: بیوفا و بد و بیدادگرت ساخته‌اند

شماره ۳۴۲: کج ابروان که چهره به می تاب داده‌اند

شماره ۳۴۳: عشاق دل به چین جبینی سپرده‌اند

شماره ۳۴۴: آنانکه پی به راه توکل فشرده‌اند

شماره ۳۴۵: چشم دلم به عالم بالا گشاده‌اند

شماره ۳۴۶: از پی قتلم دگر، درد و غم، آماده‌اند

شماره ۳۴۷: خوبان که شوخی مژه از تیر برده‌اند

شماره ۳۴۸: چون خوی دلبران ز عتابم سرشته‌اند

شماره ۳۴۹: عندلیب گلشنم گلخن نصیبم کرده‌اند

شماره ۳۵۰: زرشک خال که سوزد بر آن عذار سپند

شماره ۳۵۱: هر کاروان که راه به کوی تو ساختند

شماره ۳۵۲: نقشبندانی که طرح روی جانان ریختند

شماره ۳۵۳: یک بار نکردیم در آن دل اثری چند

شماره ۳۵۴: بی تو یارانم کشان سوی گلستان می‌برند

شماره ۳۵۵: بیدلان دور از لبش چون جام گلگون می‌خورند

شماره ۳۵۶: صبح خیزان چو به کف جام مصفا گیرند

شماره ۳۵۷: اسیران پرده از حال دل خود بر نمی‌گیرند

شماره ۳۵۸: به چمن روی نهی سرو و سمن می‌سوزند

شماره ۳۵۹: کو غم که ناله را به اثر آشنا کند

شماره ۳۶۰: عاشق چوبی مضایقه جان را فدا کند

شماره ۳۶۱: گر آتش تو چو شمع استخوانم آب کند

شماره ۳۶۲: گریة خونین نداند هر که چشمی تر کمند

شماره ۳۶۳: مطربی کو که نوای غم او ساز کند

شماره ۳۶۴: دل مست خواب غفلت و، کس نیست بیدارش کند

شماره ۳۶۵: سهل است اگر رقیب به خود مایلش کند

شماره ۳۶۶: عقل گو کمتر نظر بر حسن تدبیرم کند

شماره ۳۶۷: شاه اجل به حکم تو فرمان روان کند

شماره ۳۶۸: چه خوش آنکه ناوک غمزة تو به سینه میل وطن کند

شماره ۳۶۹: ز قال رفته‌ام از دست، حال تا چه کند

شماره ۳۷۰: چون در آیینه نظر آن مه دیرینه کند

شماره ۳۷۱: چه حد غنچه که در پیش یار خنده کند

شماره ۳۷۲: به جفا چون بتان قرار کنند

شماره ۳۷۳: هر که این شیرین لبان محو شکر خندش کنند

شماره ۳۷۴: خضر و مسیح اگر گل روی تو بو کنند

شماره ۳۷۵: خم خانه جای صحبت اشراقیانه است

شماره ۳۷۶: آنان که در ادای سخن کوتهی کنند

شماره ۳۷۷: ناز تو رخنه در جگر شیر می‌کند

شماره ۳۷۸: مه را غم هلال تو رنجور می‌کند

شماره ۳۷۹: شوق چون در عرض حالم خامه را سر می‌کند

شماره ۳۸۰: شد بهار و هر کسی جایی وطن خوش می‌کند

شماره ۳۸۱: قاصد بی‌غم کجا شرح ملالم می‌کند

شماره ۳۸۲: دل نظر چون بر رخ آن بی‌ترحم می‌کند

شماره ۳۸۳: موج اشکم ابر را آلوده دامن می‌کند

شماره ۳۸۴: مستی ز گرد تفرقه پاکم نمی‌کند

شماره ۳۸۵: غنچه را دل در بر آن لعل سخنگو بشکند

شماره ۳۸۶: آهم سحر چو از دل رنجور شد بلند

شماره ۳۸۷: خوبرویان چون نظر بر رخ هم بگشایند

شماره ۳۸۸: دلم با زاهدان دیگر به صد اعزاز ننشیند

شماره ۳۸۹: معاندان که سخن ناشنوده می‌گویند

شماره ۳۹۰: یاد عیشی کز رخت شب‌های ما مهتاب بود

شماره ۳۹۱: امشب که در چمن ز قدومش نوید بود

شماره ۳۹۲: دی کز فروع ماه رخت پرده دور بود

شماره ۳۹۳: امشب که دست نالة زارم بساز بود

شماره ۳۹۴: از بی‌کسیم دوش دل سوخته کس بود

شماره ۳۹۵: شب ز نازت بزم دل بر بیقراران تنگ بود

شماره ۳۹۶: ز هر لبی که برآمد سخن کلام تو بود

شماره ۳۹۷: خوش آنکه بلبل ما نغمه‌سنج باغ تو بود

شماره ۳۹۸: آنکه کارش به اسیران همه بیدادی بود

شماره ۳۹۹: شبم در کلبة دل ماهتاب از یاد ماهی بود

شماره ۴۰۰: شش جهت را در زدم جز حلقه کس بر در نبود

شماره ۴۰۱: دلا گم کرده‌ای خود را درآ در جستجوی خود

شماره ۴۰۲: بلبل ز شیوة تو به فریاد می‌رود

شماره ۴۰۳: غیر زلف او که دوشادوش آن رو می‌رود

شماره ۴۰۴: هر کجا حرف لب آن یار جانی می‌رود

شماره ۴۰۵: کو آنکه شیونم به اثر آشنا شود

شماره ۴۰۶: به باغ بس که ز شرم رخت گل آب شود

شماره ۴۰۷: کمرده‌ام خالی دلی، خواهم دل او پر شود

شماره ۴۰۸: لطف کن تلخی که جان بی‌لذت از شکر شود

شماره ۴۰۹: تخم دلخواه درین مزرعه کم سبز شود

شماره ۴۱۰: کم کنم شیون نمی‌خواهم که نقص غم شود

شماره ۴۱۱: دانشم حاشا که ابر آفتاب من شود

شماره ۴۱۲: آفت عاشق ز صلح و جنگ پیدا می‌شود

شماره ۴۱۳: آیینه از عکس رخ یارم گلستان می‌شود

شماره ۴۱۴: چندان که از تو جور و جفا کم نمی‌شود

شماره ۴۱۵: من اگر می نخورم پیش رود!

شماره ۴۱۶: هلاک همچو منی خشم و کین نمی‌خواهد

شماره ۴۱۷: نه همین دل در برم چون مرغ بسمل می‌جهد

شماره ۴۱۸: ایزد به هر که عارض گل رنگ می‌دهد

شماره ۴۱۹: مویش وظیفة شب دیجور می‌دهد

شماره ۴۲۰: بر شعله آن چنان که کسی تار مو نهد

شماره ۴۲۱: شبی که عکس سر زلف یار در نظر آید

شماره ۴۲۲: نمی‌خواهم که بوی پیرهن از نزد یار آید

شماره ۴۲۳: خوش آنکه از سفر آن غمگسار باز آید

شماره ۴۲۴: به یاد آن قامتم از دیدن شمشاد می‌آید

شماره ۴۲۵: چو بینم کبک، یادم جلوة دلدار می‌آید

شماره ۴۲۶: چنانم بزم عشرت بی‌لبش دلگیر می‌آید

شماره ۴۲۷: از ره کوی تو چون بانگ جرس می‌آید

شماره ۴۲۸: چو رشک رخنه‌گر نام و ننگ می‌آید

شماره ۴۲۹: اگر دو روز از آن کو خبر نمی‌آید

شماره ۴۳۰: وفاداری از آن ترک شکار افکن نمی‌آید

شماره ۴۳۱: چو بلبل خاطرم از گفتن بسیار نگشاید

شماره ۴۳۲: عمدا اگر به یاد تو مشکل توان رسید

شماره ۴۳۳: به دلم تیرنگاهی ز تو غافل نرسید

شماره ۴۳۴: تا کی ز غیر حرف وفا می‌توان شنید

شماره ۴۳۵: آن شوخ که بی‌خواب و خمارش نتوان دید

شماره ۴۳۶: تا قیامت خویشتن را از خرد بیگانه دید

شماره ۴۳۷: حرف عقبا را دل آگاهم از دنیا شنید

شماره ۴۳۸: هر که مشتاق تو باشد گل به سر دارد نشوید

شماره ۴۳۹: ازین غیرت مرا آه از دل ناشاد می‌روید

شماره ۴۴۰: کجا رویم که ما را تو ملجایی و ملاذ

شماره ۴۴۱: در دل ز بس به عشق تو غم‌ها شود لذیذ

شماره ۴۴۲: بر سر شیشه نبود پنبه، که بی‌روی یار

شماره ۴۴۳: باز هر سو موج ابری جلوه‌گر دارد بهار

شماره ۴۴۴: ز شیرین بود خسرو خوشدل و فرهاد از آن خوش‌تر

شماره ۴۴۵: از نسیم خط دلم را بیقراری بیش‌تر

شماره ۴۴۶: چون غنچه‌ام دلی است ولی کار بسته‌تر

شماره ۴۴۷: لب گرم شکوه بود که گردید دیده‌تر

شماره ۴۴۸: به جرم اینکه لب یار شد مسخر ساغر

شماره ۴۴۹: زند تبخاله از خونم لب پیمانة اخگر

شماره ۴۵۰: خجل شد از سرشکم خاطر افسرده اخگر

شماره ۴۵۱: ای در سر از داغ توام هر لحظه سودای دگر

شماره ۴۵۲: بیا به مجلس و کام دل از شراب برآور

شماره ۴۵۳: ای دل طریق نیستی از من به یاد گیر

شماره ۴۵۴: سایه‌ای ساقی به جرم توبه از ما وامگیر

شماره ۴۵۵: حرفم از فکر سر زلرفی پریشانست باز

شماره ۴۵۶: فانوس شمع کشتة دل شو نهان بسوز

شماره ۴۵۷: گم شدم از عالم اما گم نشد نامم هنوز

شماره ۴۵۸: گرچه پیرم هست در دل ذوق تأثیرم هنوز

شماره ۴۵۹: نگشتم ایمن ازین چرخ کینه‌خواه هنوز

شماره ۴۶۰: ویران دل و تو در دل ویرانه‌ای هنوز

شماره ۴۶۱: قدر درویشی نمی‌دانی به سلطانی گریز

شماره ۴۶۲: هستی دنیا و بال جان غمناکست و بس

شماره ۴۶۳: بس که نالیدم نه قوت ماند در من نه نفس

شماره ۴۶۴: عاشق یاریم اما نام یار ما مپرس

شماره ۴۶۵: رحمش نمی‌آید به من چندانکه می‌سوزم نفس

شماره ۴۶۶: بلهوس گر نیستی دور از کنار یار باش

شماره ۴۶۷: کوی عشق است درین بیشه بداندیشه مباش

شماره ۴۶۸: نگردید آشنای می لب از خویشتن مستش

شماره ۴۶۹: خرد گو بیم کمتر ده که آزادم ز تأییدش

شماره ۴۷۰: به گوش درد دلم گاه گاه می‌رسدش

شماره ۴۷۱: شرابم عشوة یارست و ساغر چشم مخمورش

شماره ۴۷۲: ترحم از نظر افتادگان چشم مخمورش

شماره ۴۷۳: این روضه که وقفست بر اغیار نعیمش

شماره ۴۷۴: کمر به کشتن من بسته خال گوشة چشمش

شماره ۴۷۵: آن غنچه که کس هیچ ندیدست دهانش

شماره ۴۷۶: باز با عشق تو محکم می‌کنم پیمان خویش

شماره ۴۷۷: چمن جلوه‌گری از قد رعنای تو خوش

شماره ۴۷۸: قدر سنبل بشکند چون واکند گیسوی خویش

شماره ۴۷۹: هوا خوش است و حریفان باغ دوشادوش

شماره ۴۸۰: دلی در سینه دارم مست و مدهوش

شماره ۴۸۱: بر دوخته نرگس نظر از شرم نگاهش

شماره ۴۸۲: ای مشرب خوشت به جهان یادگار عیش

شماره ۴۸۳: به این شوخی که دارد پی بهار جلوه رنگینش

شماره ۴۸۴: ای به درگاه تو واله هم عوام و هم خواص

شماره ۴۸۵: ای جهانی به عبودیت خاصت مختص

شماره ۴۸۶: منم به یاد تو آسوده از نعیم ریاض

شماره ۴۸۷: ای در ایجاد سماوات وجود تو غرض

شماره ۴۸۸: گریه بی‌خون دلم رنگی ندارد در بساط

شماره ۴۸۹: سخن به وادی انصاف کرده راه غلط

شماره ۴۹۰: شد عمر صرف کار و نکردیم هیچ حظ

شماره ۴۹۱: چون شوقم از اضطراب محظوظ

شماره ۴۹۲: امشب غریب نوسفری می‌کند وداع

شماره ۴۹۳: عالم رود ز طنطنة نور در سماع

شماره ۴۹۴: آب گردید استخوان در عشق جانانم چو شمع

شماره ۴۹۵: نماند با مژة من غبار گریة شمع

شماره ۴۹۶: نیست غم گر بادة صافم نباشد در ایاغ

شماره ۴۹۷: با این همه گل‌ها که عیانست درین باغ

شماره ۴۹۸: بهرزه سلسله بر هم نمی‌زند آن زلف

شماره ۴۹۹: خورشید بر فروزد از آتش تب عشق

شماره ۵۰۰: گر هوس آلوده باشد دامان حسن است پاک

شماره ۵۰۱: بدین نشاط که رفتیم ناتوان در خاک

شماره ۵۰۲: از سر گذشتگان را تاج و کمر مبارک

شماره ۵۰۳: به تابم روز از بی‌تابی اشک

شماره ۵۰۴: چون کند میل سواری در قبال نیمرنگ

شماره ۵۰۵: حدیثی بر زبان هر دم ز هر باب آورد بلبل

شماره ۵۰۶: نسیم فیض تا شد جلوه‌گر در نو بهار دل

شماره ۵۰۷: چنان بگداخت در زندان غم این جان بی‌حاصل

شماره ۵۰۸: هر تار مژگانم بود موجی و عمان در بغل

شماره ۵۰۹: ای شده سر تا به پا چو گلبن پر گل

شماره ۵۱۰: دیدة پیاله رشک می ناب کرده‌ام

شماره ۵۱۱: محرم دل سینة بی‌کینة خود کرده‌ام

شماره ۵۱۲: صیت حسنم که به آفاق به جنگ آمده‌ام

شماره ۵۱۳: تا جدا از بزم آن آرام دل‌ها مانده‌ام

شماره ۵۱۴: بی‌رخت با تیره‌روزی روزگاری مانده‌ام

شماره ۵۱۵: باز در دل دود آه شعله ور پیچیده‌ام

شماره ۵۱۶: مرد عشقم گرچه خود را در هوس پیچیده‌ام

شماره ۵۱۷: دی صبا را همنشین زلف جانان دیده‌ام

شماره ۵۱۸: وقت آن شد کز لب دل گل کند تبخاله‌ام

شماره ۵۱۹: خوش تلاش محرمی‌ها می‌کند بیگانه‌ام

شماره ۵۲۰: درین دریای بی‌بن چون حبابم

شماره ۵۲۱: نیایم در نظر از ناتوانی هر کجا افتم

شماره ۵۲۲: تا چند ز بیداد تو خونین جگر افتم

شماره ۵۲۳: گریه خونگرمست ز آن با دیده محرم ساختم

شماره ۵۲۴: چون بر ابرویش نظر اندختم

شماره ۵۲۵: چند بر سنگم زنی من شیشه جان نیستم

شماره ۵۲۶: چنان در کوی او افتادگی را کار می‌بستم

شماره ۵۲۷: کاش چون پروانه من هم بال و پر می‌داشتم

شماره ۵۲۸: هم در شیخ زدم هم ره رهبان رفتم

شماره ۵۲۹: به جز تو جمله بی‌حاصل گرفتم

شماره ۵۳۰: به آن بیگانه امشب یک دو حرف آشنا گفتم

شماره ۵۳۱: شکر خدا که باز به امداد همتم

شماره ۵۳۲: به کوی عشق در پیری چنان از پای افتادم

شماره ۵۳۳: لبی پرشکوه از یاران بی‌مهر و وفا دارم

شماره ۵۳۴: چو صبح از آفتابی طلعتی یک دم هوس دارم

شماره ۵۳۵: همین نه لخت جگر در دهان غم دارم

شماره ۵۳۶: راز در دل از آن نهان دارم

شماره ۵۳۷: دل پر از گرهی از عتاب او دارم

شماره ۵۳۸: همیشه آینة دل به پیش روی تو دارم

شماره ۵۳۹: دهان بر بسته لبریز نوای یاربی دارم

شماره ۵۴۰: بدم با نالة بلبل دل افسرده‌ای دارم

شماره ۵۴۱: هرگز دلی از نالة خود شاد ندارم

شماره ۵۴۲: به جیب چاک و به دل داغ هجر یار ندارم

شماره ۵۴۳: دماغ سیر گلستان و گشت باغ ندارم

شماره ۵۴۴: عمریست که در کوی بلا خانه نداریم

شماره ۵۴۵: به زلف او دل خود را به ابرام آشنا کردم

شماره ۵۴۶: کمان غمزه پر کش کن که تیرت را نشان گردم

شماره ۵۴۷: بسی بگریستم کان شوخ را تندی ز خو بردم

شماره ۵۴۸: غلط کردم دلت را با ترحم آشنا کردم

شماره ۵۴۹: به فریادی ترا سرگرم در بیداد خود کردم

شماره ۵۵۰: چسان گرم سخن با آن بت شیرین دهن گردم

شماره ۵۵۱: در ره او هر دو عالم را به یکدیگر زدم

شماره ۵۵۲: شب ز شیون بلبل گوینده را آتش زدم

شماره ۵۵۳: بلبل عشقم که چون با شوق دمساز آمدم

شماره ۵۵۴: خاک پای تو که در چشم تر انباشته بودم

شماره ۵۵۵: زخمی به دو صد جان به کف از ناز تو دیدم

شماره ۵۵۶: بیرحمی بالای زبر دست تو نازم

شماره ۵۵۷: من مست محبتم چه سازم

شماره ۵۵۸: به جان افزایم و خاک بدن در خاکدان ریزم

شماره ۵۵۹: ندید کشت‌ امل قطره‌ای ز جوی کسم

شماره ۵۶۰: گهی که نامه به سوی تو دلربا بنویسم

شماره ۵۶۱: خوش آن که دست به دست سبوی می‌باشم

شماره ۵۶۲: مژه چو در نم اشک جگر فشار کشم

شماره ۵۶۳: کس چه داند آنچه من ز آن شوخ رعنا می‌کشم

شماره ۵۶۴: بغل بر هم نمی‌آید ز ذوق آن برو دوشم

شماره ۵۶۵: ز داغ لاله چشم آمد به داغم

شماره ۵۶۶: نه بهر آنکه عالم بر دلم تنگست می‌نالم

شماره ۵۶۷: هزاران منزلم طی گشت و من در اولین گامم

شماره ۵۶۸: ترا خاطر به سوی دشمن بدخوست میدانم

شماره ۵۶۹: ز بس سرگرم شوقم پای کم از سر نمی‌دانم

شماره ۵۷۰: طوطی شکرخایم نیشکر نمی‌دانم

شماره ۵۷۱: ز دانش مرا بس، که نام تو دانم

شماره ۵۷۲: جا در دل پاک تو نمودن نتوانم

شماره ۵۷۳: چه افتم که خود آفت‌فزای خویشتنم

شماره ۵۷۴: می‌توانم ای فلک گر دست بر ترکش زنم

شماره ۵۷۵: وقت شد کز ستمت جامة جان چاک زنم

شماره ۵۷۶: ز ابر دیده در و دشت را پر آب کنم

شماره ۵۷۷: کی بود دل ز می وصل تو سرشار کنم

شماره ۵۷۸: خواهم ز داغ عشق لباسی به بر کنم

شماره ۵۷۹: با تو هر شب لب از آب زندگانی تر کنم

شماره ۵۸۰: تا ابد دیگرش از لعل تو مأیوس کنم

شماره ۵۸۱: تا به کی پیوسته وصف طرة پر خم کنم

شماره ۵۸۲: چون به یاد زلف او اندیشه آرایی کنم

شماره ۵۸۳: بعد هزار غم اگر عشرتی آرزو کنم

شماره ۵۸۴: گاهی کمان ناله به خمیازه زه کنم

شماره ۵۸۵: کی به فریب سبزه دل مایل کشت میکنم

شماره ۵۸۶: آینه‌ام خیال تو تصویر می‌کنم

شماره ۵۸۷: چون به یاد زلف او زلف غم افشان می‌کنم

شماره ۵۸۸: حال خود را خراب می‌بینم

شماره ۵۸۹: ز گرمی دستگاه اهل عالم تنگ می‌بینم

شماره ۵۹۰: من هیچ نمی‌گویم من هیچ نمی‌دانم

شماره ۵۹۱: خوش آنکه رویت بینم و در روی تو حیران شوم

شماره ۵۹۲: چند از گل سخن عرض تجمل شنوم

شماره ۵۹۳: ز چشمان تو راز خویش را بنهفته می‌خواهم

شماره ۵۹۴: جمال شاهد رحمت فزاید از گنهم

شماره ۵۹۵: بر گرد‌رخت سبزه و گل سر زده در هم

شماره ۵۹۶: دیده را از پرتو روی تو تابی می‌دهم

شماره ۵۹۷: بزم عشرت تا ز خون دل مهیا کرده‌ام

شماره ۵۹۸: ما رام خویش بهر تو دلدار گشته‌ایم

شماره ۵۹۹: خود را به ناز آن بت طناز داده‌ایم

شماره ۶۰۰: عمریست تا جدا ز تو مهوش نشسته‌ایم

شماره ۶۰۱: شب در نظارة رخش ابرام کرده‌ایم

شماره ۶۰۲: راه بیرون شد درین دشت الم گم کرده‌ایم

شماره ۶۰۳: گاه خود خوردیم و گاهی صرف مردم کرده‌ایم

شماره ۶۰۴: در شمار کوی جانان کعبه را که دیده‌ایم

شماره ۶۰۵: ما فیض کعبه از در میخانه برده‌ایم

شماره ۶۰۶: جدا ز طرة تابیدة تو می‌تابیم

شماره ۶۰۷: سوخت هر جا خسته‌ای ما بی‌محابا سوختیم

شماره ۶۰۸: عمرها ما از خدا درد ترا می‌خواستیم

شماره ۶۰۹: یاد ایامی که در دل مهر یاری داشتیم

شماره ۶۱۰: تا چند درین غمکده غمناک نشینیم

شماره ۶۱۱: چو گوی عرصة آفاق را به سر گشتیم

شماره ۶۱۲: دل را به سر زلف تو دلدار سپردیم

شماره ۶۱۳: پنبه در گوش نهادیم و خبردار شدیم

شماره ۶۱۴: گوهریم و بر بساط دهر یکتای خودیم

شماره ۶۱۵: جز داغ جفا بر دل مهجور ندیدیم

شماره ۶۱۶: یک عشوه از آن نرگس غماز ندیدیم،

شماره ۶۱۷: در طور فنا وعدة دیدار شنیدیم

شماره ۶۱۸: بر دل رقم حسرت جاهی نکشیدیم

شماره ۶۱۹: دلا هنوز امیدی به چشم تر داریم

شماره ۶۲۰: هر جا که نام درد دل مبتلا بریم

شماره ۶۲۱: ما به زیر آسمان مشتی فروزان گوهریم

شماره ۶۲۲: از فکر خال و طرة جانانه بگذریم

شماره ۶۲۳: هر دم ز گرمخویی خود برفروزیم

شماره ۶۲۴: آهی از دل از پی دفع‌گزندی می‌کشیم

شماره ۶۲۵: تا به کی بر بستر آرام تن باز افکنیم؟

شماره ۶۲۶: حاشا که غیر عشق حدیث دگر کنیم

شماره ۶۲۷: ما به بدنامی تلاش نیکنامی می‌کنیم

شماره ۶۲۸: دل به یاد تو سرخوش است همان

شماره ۶۲۹: ز مژگان چند چون ابر بهاران

شماره ۶۳۰: می‌توان از زندگانی دست آسان شستن

شماره ۶۳۱: به نومیدی ستم باشد ز راه دوست برگشتن

شماره ۶۳۲: چو گرد چند به دنبال کاروان گشتن

شماره ۶۳۳: به راه دیر سبکبار و بی‌حرج رفتن

شماره ۶۳۴: گرت هواست به هر نیک و بد به سر بردن

شماره ۶۳۵: چه خواهد شد دو روزی جور کمتر می‌توان کردن

شماره ۶۳۶: لبی تر یک دم از جام طرب، کم می‌توان کردن

شماره ۶۳۷: چه پای بستة تدبیرم بایدم بودن

شماره ۶۳۸: می‌شد از طرة او کام دل آسان دیدن

شماره ۶۳۹: نه تنها در چمن از زوی گل گل می‌توان چیدن

شماره ۶۴۰: اگر چشمت کند یک عشوة مستانه در گلشن

شماره ۶۴۱: برافکن پرده و از عکس آن رونوبهارم کن

شماره ۶۴۲: گر جام میی داری عزم لب‌جویی کن

شماره ۶۴۳: بعد ازین ای دل تلاش مهر هر ناکس مکن

شماره ۶۴۴: اسکندرم دستور من عقل هنر فرسود من

شماره ۶۴۵: نمی‌گردد مگر، در صیدگاه دل شکار من

شماره ۶۴۶: نو خط من کرده است عزت نخجیر من

شماره ۶۴۷: ز ناز آن رام دشمن گرچه دایم می‌رمید از من

شماره ۶۴۸: اوج گیرد رتبة افتادگی از حال من

شماره ۶۴۹: هم حریف زندانم هم رفیق چاهم من

شماره ۶۵۰: تا دورم از تو ای بت نامهربان من

شماره ۶۵۱: گر نه ابراهیم عهد خود بود جانان من

شماره ۶۵۲: من بلبلم و گلشن کویت چمن من

شماره ۶۵۳: ای ترا جلوه خوش و قامت رعنا موزون

شماره ۶۵۴: از دل هوای وصل تو کی می‌رود برون

شماره ۶۵۵: سر فدای جانانست، کام افتخارست این

شماره ۶۵۶: از زمین بوس درش یک دم نپیچد سر جبین

شماره ۶۵۷: در خواب خمار آن چشم دایم ز شراب او

شماره ۶۵۸: بهار رفت و نچیدیم گل ز گلشن او

شماره ۶۵۹: ای سرو، پای بستة سرو روان تو

شماره ۶۶۰: اثر ندیده دل از حرف مهربانی تو

شماره ۶۶۱: از گل آوازه‌ای شنیدی تو

شماره ۶۶۲: چو موکشان به گلشنم آرد هوای تو

شماره ۶۶۳: ای فتنه یک دم آی ز بالای زین فرو

شماره ۶۶۴: بیا ای عیش مشرب، ناله‌ای از ساز غم بشنو

شماره ۶۶۵: آن ناز و آن کرشمه و آن چشم و آن نگاه

شماره ۶۶۶: بی‌بادة لبت در میخانه بسته به

شماره ۶۶۷: به عهد زلف خوشت مشک ناب یعنی چه

شماره ۶۶۸: خوش به کام همه در ساخته‌ای یعنی چه

شماره ۶۶۹: جا بکوی یار ده ما را بجنت جا مده

شماره ۶۷۰: یک شب ترا بغل نگرفتم چه فایده

شماره ۶۷۱: گریه از بیم تو شد در دل بی‌تاب گره

شماره ۶۷۲: ای حسرت لبت به دل نیشکر گره

شماره ۶۷۳: تو شمع بزم خوبانی مشو یکرو به پروانه

شماره ۶۷۴: ای که عاشق نیستی پا در حریم ما منه

شماره ۶۷۵: دعوت عشق است اینکه بار نیابی

شماره ۶۷۶: دوش کردی پرسش گرمی که جانم سوختی

شماره ۶۷۷: ز اوج عشق نداریم مطلب دگری

شماره ۶۷۸: بزم عشق است سبک پا به میان نگذاری

شماره ۶۷۹: نظرباز صف مژگانش با خنجر کند بازی

شماره ۶۸۰: عجب عجب که تو عاشق ز بلهوس نشناسی

شماره ۶۸۱: من گرفتم درد دل غیر از توام داند کسی

شماره ۶۸۲: آنکه من دارم ندارد همچو او دلبر کسی

شماره ۶۸۳: در دلم نیست به جز عهد تو پیمان کسی

شماره ۶۸۴: گر دلت بما باشد ور تو یار ما باشی

شماره ۶۸۵: ترا می‌خواستم ای غم که شب‌ها یار من باشی

شماره ۶۸۶: عهدم همه جا، عهد شکن بلکه تو باشی

شماره ۶۸۷: الهی تا بود دنیا تو باشی

شماره ۶۸۸: زهی به پیش لبت کار عقل مدهوشی

شماره ۶۸۹: چون گل به چمن خنده دمادم نفروشی

شماره ۶۹۰: بلبلان را همچو رویت کم به دست آید گلی

شماره ۶۹۱: گمنام گرد و باش فراموش عالمی

شماره ۶۹۲: هنوزم می‌خلد در دل خیال نوک مژگانی

شماره ۶۹۳: کسی را شد مسلم نکته دانی

شماره ۶۹۴: تا به کی چون آتش ای گل خانمانسوزی کنی

شماره ۶۹۵: همچو شمشیر ای پسر گر جوهری پیدا کنی

شماره ۶۹۶: برین مباش که قانون تازه ساز کنی

شماره ۶۹۷: اگر چو شمع زمانی در انجمن بنشینی

شماره ۶۹۸: به دیده جا دهدت گر رقیب دون، نروی!

شماره ۶۹۹: زلف او هر جانب افکندست دام غمزه‌ای

شماره ۷۰۰: خوش بی‌خبر ز حال دل زار گشته‌ای

شماره ۷۰۱: دارم دلی به مهر بتان عهد بسته‌ای

شماره ۷۰۲: سخت بی‌مهر و جفا پیشه و پر فن شده‌ای

شماره ۷۰۳: در جامة خوبی چه بلا حور سرشتی

شماره ۷۰۴: جدا از من بهر کس خواستی مهر و وفا کردی

شماره ۷۰۵: دلم خوشست اگر شکوه‌گر دعا بنویسی

شماره ۷۰۶: خواهم که نشینم خوش برطرف گلستانی

شماره ۷۰۷: نگاه گرم عاشق را، رسد جانانه آرایی

شماره ۷۰۸: چو سنبل پیچ و تابم مو بمو از پیچش مویی

شماره ۷۰۹: کجا شد گریه مستانه من در سر کویی