گنجور

 
فیاض لاهیجی

گاه خود خوردیم و گاهی صرف مردم کرده‌ایم

مدّتی از پهلوی دل ما تنعّم کرده‌ایم

ناله گر در دل شکستیم از شکیبایی نبود

آتشین بود آه، بر گردون ترحّم کرده‌ایم

نشئهٔی شاید ببخشد عمر اگر باقی بود

باده‌ای از خون دل عمریست در خم کرده‌ایم

عشق از خاصّیت خود می‌رساند دل به دل

ورنه ما در عشقبازی راه خود گم‌ کرده‌ایم

کاشیان فیّاض از ما آب رو کم دیده‌اند

آب روی خویش صرف مردم قم کرده‌ایم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode