یاد عیشی کز رخت شبهای ما مهتاب بود
بخت ما بیدار و چشم آسمان در خواب بود
سالها در انقلاب گریة مستانه خیز
خانة ما محمل جمّازة سیلاب بود
دوش بیماه رخت از بیقراریهای دل
ماهتابم در نظر چون لجّة سیماب بود
طفل دل را در کشاکش موجة طوفان عشق
جای آسایش همان گهوارة گرداب بود
ساغر چشمم پر از خون نالة جان دلخراش
چشم بر دور امشبم عشرت تمامْ اسباب بود
دوش اشکم رو چو در ویرانی عالم نهاد
آسمان همچون حبابی بر سر این آب بود
از سر هر خار چون گل بوی الفت میدهد
این چمن گویی ز خون بلبلان سیراب بود
با شکوه عشق پیش کوهکن پا سخت کرد
کوه را پای تزلزل غالبا در خواب بود
در فسون فیاض هر دم کاروان در کاروان
چشم مستش را خراج از چین و از سقلاب بود
شب که یاد آن پری فیّاض در بر داشتم
بوتة خارم به پهلو بستر سنجاب بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر جهان اشاره میکند. او میگوید که چهره معشوق همچون آینهای است که نور را به تصویر میکشد. بوی گلها با نسیمی که از معشوق میآید، احساس خوشایندی را به وجود میآورد و خورشید در نزدیکی او درخشش بیشتری دارد. همچنین شاعر اشاره میکند به اینکه برخی عشقها با وجود قدرت و عجز در برابر شرایط، نمیتوانند به نتیجه مطلوب برسند. در نهایت، از بخت بد و سرنوشت سخن میگوید که مانند خال سبزی بر روی چهره زیباییهاست و نشان دهنده دشواریها و سردرگمیها در زندگی است.
هوش مصنوعی: یاد آن شبهایی که در کنار تو خوش میگذشت، مثل ماهی که در آسمان میدرخشید، در حالی که شانس ما بیدار بود و آسمان خواب آلود بود.
هوش مصنوعی: سالها در پی انقلاب و شور و شوق، در خانه ما حالتی شبیه به باران سیلابی وجود داشت که همراه با گریه و زاری بود.
هوش مصنوعی: دیشب که ماه در آسمان نبود، زیبایی تو در دل شوری ایجاد کرده بود که همچون دریاچهای از نقره به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: دل کوچک در میان هیاهوی طوفان عشق، جایی برای آرامش نداشت و همانند گهوارة گرداب، در چالشها و بلاتکلیفیها قرار داشت.
هوش مصنوعی: چشم من به شدت پر از اشک و ناراحتی است و صدای دلخراش دل من در دوردستها میپیچد. امشب تمام لذتها و خوشیها برای من جمع شدهاند.
هوش مصنوعی: شب گذشته، هنگامی که اشکهایم را بر ویرانیهای جهان ریختم، آسمان مانند حبابی بر روی این آب قرار داشت.
هوش مصنوعی: در این چمن، هر خار همچون گل بوی محبت و دوستی را پخش میکند. به نظر میرسد که این زمین از خون بلبلان سیراب شده است.
هوش مصنوعی: شخصی که عشقش را با شکوه میبیند، در برابر کوهکن ایستادگی میکند و عشقش را همچون کوهی محکم میداند، در حالی که کوه اکثر اوقات در حال استراحت و خواب به سر میبرد.
هوش مصنوعی: در دنیای پر از زیبایی و جذابیت، هر لحظه گروهی از شوق و شیدایی در حال حرکت هستند و به جذب چشمان جذاب و مست آن معشوق میپردازند که زیباییاش از سرزمینهای دور و دلربا میآید.
هوش مصنوعی: در شب، زمانی که به یاد آن دلبر زیبا و بخشندهام بودم، در کنارم تنها یک بوته خار بود که به عنوان بستر سنجاب عمل میکرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش ما بودیم و آن مهر و، شب مهتاب بود
روی او کرده ست لطفی، زلف او در تاب بود
داستان عشق کز ابروی او می خواند دل
سوره یوسف نوشته بر سر محراب بود
بهر سجده پیش پایش هم به خاک پای او
[...]
شب که جوش گریه من مایه سیلاب بود
بخت بد را آب می برد و همان در خواب بود
تیغت آرام شهیدان داد اما دور ازو
زخم ها را اضطراب ماهی بی آب بود
عالمی را بی سبب گر کشت آن مغرور حسن
[...]
بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیماب بود
مردمک در دیده ام چون بسمل قصاب بود
انتظار مقدمت می بردم امشب تا سحر
همچو شمع کشته در ویرانه ام مهتاب بود
نوبهار ابر خط آبی زد و بیدار کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.