گنجور

 
فیاض لاهیجی

عالم رود ز طنطنة نور در سماع

دست ار فشاند آن شجر طور در سماع

آید به ذوقِ نالة مستانه‌ام به بزم

تا خون نغمه در رگ طنبور در سماع

تا دم زدم ز زمزمة اتّحاد دوست

دل یافت ذوق نغمة منصور در سماع

تا طرح جلوه در چمن افکند مست من

آمد ز ذوق غنچة مستور در سماع

گر در بهشت بوی تو گیرد سراغ ما

آید به ذوق جلوة ما حور در سماع

با یاد لیلی ار همه بر نوک دشنه است

مجنون پابرهنه کند شور در سماع

فیّاض تا ز لعل تو در باغ نکته گفت

تاکست در ترانه و انگور در سماع