به صد افسون در آن دل یاد من منزل نمیگیرد
بلی آیینة خور تیرگی در دل نمیگیرد
دل آسودگان از دستبرد فتنه آزادست
کسی هرگز خراج از ملک بیحاصل نمیگیرد
چنان در خط و زلف او زبان شانه جاری شد
که گر صد عقده پیش آید یکی مشکل نمیگیرد
به نوعی عاجزم در عاشقی از دادخواهیها
که بعد از قتل خونم دامن قاتل نمیگیرد
زدم گر دست و پا در خون ز بیتابی مکن عیبم
تپیدن را کسی فیّاض بر بسمل نمیگیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس درد و تنهایی اشاره دارد. شاعر در برابر مشکلات و زخمهای عاطفیاش با ناامیدی و حسرت مواجه است. او میگوید که خوشحالی از دست رفته و از محل شادابی خبری نیست. در عین حال، به عشق و رابطههای انسانی اشاره میکند، و بیان میکند که حتی در روز قیامت، عشق جوانان برای بشریت اهمیت چندانی ندارد. او میگوید که درد دلهایش را با اشکهایش بیان میکند و میفهمد که جز کسانی که درد را میفهمند، کسی حریم او را درک نمیکند. شاعر تصریح میکند که در عشق کوتاهی نمیکند و دقت دارد که نگاهش به غم نمیافتد. تمام این احساسات نشاندهندهی گسستگی عاطفی و رنجهای عمیق در زندگی اوست.
هوش مصنوعی: با وجود تمام جاذبهها و زیباییهایی که دارم، یاد من در دل او جایگاهی پیدا نمیکند. واقعاً مثل آیینهای است که نمیتواند تیرگی را به خود جذب کند.
هوش مصنوعی: دلهای آرام و بیخبر از دردها، در برابر مشکلات و فتنهها در امان هستند. هیچکس نمیتواند از چیزی که ارزشی ندارد، مالیاتی بگیرد یا بهرهای ببرد.
هوش مصنوعی: در آرامش و زیبایی خط و زلف او، کلام و احساسات به روانی و نرمی حرکت کرد، بهطوریکه اگر صد مشکل نیز در پیش بیاید، هیچکدام دشواری نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: در عشق، به گونهای ناتوان هستم که حتی نمیتوانم بعد از اینکه جانم را گرفتند، از قاتل خود شکایت کنم و به او تهمت بزنم.
هوش مصنوعی: در حالتی که خون ریختهام و به شدت نگران و بیتابی میکنم، نباید به من ایراد بگیری. هیچ کس بر کسی که در حال جان دادن است، خرده نمیگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی از زلف پریشان خونبهای دل نمی گیرد
صبا را کس به خون لاله بسمل نمی گیرد
زبخششهای عشق (پاک) طینت سینه ای دارم
که چون آیینه کین سنگ را در دل نمی گیرد
عجب دارم همای وصل بر من سایه اندازد
[...]
در این ویران سر بیجا کسی منزل نمیگیرد
اگر گیرد کسی مجنون بود عاقل نمیگیرد
نمیپاشی چرا از مخزن دل اشک گلناری
جز این یک میوه باغ زندگی حاصل نمیگیرد
دلم دایم به ترک آرزوی غیر میکوشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.