گر خود ز لطف گامی در راه ما گذارد
ما دیده فرش سازیم تا یار پا گذارد
امشب که شمع مجلس با آن پری سپردست
پروانه منصب خود باید به ما گذارد
گر برخورد به زلفش باد صبا به گلشن
از شرم بوی گل را در دم به جا گذارد
بر صید دیگری دام انداختن شگون نیست
با کوهکن بگویید این کار واگذارد
بیگانه عاجز آمد از دشمنی فیّاض
این شکوه به که یک چند با آشنا گذارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و دوری از محبوب میپردازد و احساسات عمیق خود را نسبت به او بیان میکند. او میگوید که هر روز به امید دیدار محبوبش به سر میبرد، اما این آرزو و امید به خاک میسپاردش. شاعر تأکید میکند که تنها با نگاه پاک و دل پاک میتوان زیبایی محبوب را دید و از عشق او بهرهمند شد. همچنین، اشاره به این دارد که محبتی که از دست داده، امید دارد که خداوند دوباره آن را بازگرداند و او را به وصال محبوب برساند.
هوش مصنوعی: اگر کسی از روی لطف و محبت گامی به سمت ما بردارد، ما خود را آماده میکنیم و موجبی فراهم میآوریم که محبوبمان با آرامش و احترام وارد شود.
هوش مصنوعی: امشب که شمع مجلس خاموش شده و آن دختر زیبای سرور مجلس رفته است، پروانه باید از مقام و جایگاه خود دست بکشد و به ما اجازه دهد که جای او را پر کنیم.
هوش مصنوعی: هرگاه نسیم به زلف او برسد، در باغ از روی شرم، بوی گل را در همان لحظه ترک میکند.
هوش مصنوعی: به دیگری آسیب زدن یا کار بد کردن نشانهی خوبی نیست، بهتر است به کوهکن بگویید که این کار را رها کند.
هوش مصنوعی: بیگانه در برابر دشمنی بخشنده ناتوان است، بهتر است که مدتی با دوستان و آشنایان بگذرانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.