گنجور

 
فیاض لاهیجی

تا ابد دیگرش از لعل تو مأیوس کنم

از لب ساغر اگر آرزوی بوس کنم

هر شبی کز تو مرا خانه منوّر گردد

شمع را پردگیِ خلوتِ فانوس کنم

منصب خاک رهی نامزد من کردی

خواهم ای پادشه حسن که پابوس کنم

نفس سوخته‌اش بند نهد بر پر و بال

ناله در سینه چو از بیم تو محبوس کنم

منعم از عشق و جنون چند کنی، بس فیّاض

من نیم آنکه دگر گوش به سالوس کنم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode