گر نسیم صبحگاهی گلستان میپرورد
بوی زلف یار را نازم که جان میپرورد
خوبی آن گل خدادادست نه کار بهار
این چمن را آبِ دست باغبان میپرورد
نالهام را گر کند شاخ گل حسرت رواست
آنکه آب جلوهاش سرو روان میپرورد
چشم رحمت دارم از ابری که کمتر قطرهاش
تا قیامت سبزهزار آسمان میپرورد
گلستانی را که آبش اشک خونآلوده است
باغبان از هر نهالش ارغوان میپرورد
مهر مادرزاد دارد طفل روح ما به جسم
این هما در بیضة ما آشیان میپرورد
زان گل عیشی نمیجستم که دایم آسمان
نوبهارم را در آغوش خزان میپرورد
در هوای جلوهاش چون بیستون نالیدهام
گرچه ما را حسرت موی میان میپرورد
هست عاشق را بهار آفتی هر نوع هست
خضر را آسیب عمر جاودان میپرورد
هیچ عضو از فیض بیداد توام بیبهره نیست
حسرت تیغ تو مغز استخوان میپرورد
ریشهها در خاک قم کردیم فیّاض ار چه لیک
شوق ما را در هوای اصفهان میپرورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف احساسات عمیق و غمگینی را به تصویر میکشد. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود صحبت میکند و بیان میکند که لبهای او چقدر تمایل به خورشید دارند. در ادامه، اشاره به زخمها و دردهایی میکند که از عشق و جدایی ناشی شدهاند. شاعر در بیان حسرتها و آرزوهای ناچاش از گذشته میگوید و جستجوی پر شوقش برای یافتن آرامش را توصیف میکند. او همچنین به ارتباط بین اشک و یاد معشوق اشاره دارد و در نهایت، غم را بازتاب میدهد که ناشی از فقدان و حسرت است. در کل، شعر به زیبایی و ظرافت احساسات عاشقانه و دردناک میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبحگاهی باعث رشد گلها و زیباییهای گلستان میشود، من به بوی موهای معشوقم افتخار میکنم، چون جانم را زنده و پرورش میدهد.
هوش مصنوعی: زیبایی آن گل نتیجه لطف خداوند است و نه حاصل تلاش بهار؛ همچنین، آب باغبان هم نمیتواند به تنهایی باعث رشد این چمن شود.
هوش مصنوعی: اگر نالهام را شاخۀ گل حسرت بشنود، این طبیعی است که آنکه زیباییاش مانند آب زندگیبخش سروی را میپروراند، باید چنین باشد.
هوش مصنوعی: من از ابری که فقط با یک یا چند قطرهاش میتواند تا قیامت زمین را سرسبز کند، نگاه مهربان و رحمتی دارم.
هوش مصنوعی: باغبانی در گلستانی که آب آن اشک خونین است، از هر نهال آن گلهای ارغوانی میپروراند.
هوش مصنوعی: طفل روح ما در بدن این هدهد در تخم ما زندگی میکند و پرورش مییابد، به نوعی عشق و محبتی طبیعی دارد.
هوش مصنوعی: من از آن گل خبری نمیجستم، چرا که همیشه آسمان بهار من در آغوش خزان زندگیام پرورش مییابد.
هوش مصنوعی: در فضای زیبایی او همچون کوه بیستون ناله کردهام، هرچند که حسرت موهای او همیشه در دل من باقی مانده است.
هوش مصنوعی: عاشق همیشه در خوشی و سرزندگی است و بهار برای او مثل یک آفت محسوب میشود. اما در عوض، خضر که نماد زندگی ابدی است، با این وجود برای او نیز ممکن است آسیبهایی به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: هیچ بخشی از نعمت و قدرت تو بینصیب نیست و حسرتی که در اثر تیرگیهای تو ایجاد میشود، به عمق وجود انسان نفوذ میکند.
هوش مصنوعی: ما در خاک قم ریشهدار شدهایم و از آن بهرهمندیم، اما عشق و علاقه ما به هوای اصفهان باعث رشد و پرورش ما میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل درون سینه دردت را به جان میپرورد
ذوق میبیند ازآن هردم ازآن میپرورد
عاقبت معلوم شد بهر سکانت بوده است
این که جسم ناتوانم استخوان میپرورد
لعل اشک لالهگون پرورده چشم منست
[...]
ساقیا می ده که می در جسم جان میپرورد
قالب خاکی چه باشد کاسمان میپرورد
باده گویی از دم روحالقدس دارد نژاد
زانکه در تن دم به دم روح روان میپرورد
ناشده از لب فرو پیدا شود رنگش ز چشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.