چون گل به چمن خنده دمادم نفروشی
یک غنچه تبسم به دو عالم نفروشی
در کوچة ما جنس دوا سخت کسادست
با داغدلان جلوة مرهم نفروشی
سرمایة غم سخت عزیزست نگهدار
هر چند که بسیار خری کم نفروشی
در مشرب غم تشنه لبی مایة ذوقست
این زهر گلوسوز به زمزم نفروشی
فیّاض به جانان نکنی درد دل اظهار
در کوچة راحتطلبان غم نفروشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر میخواهد که در گمنامی و فراموشی زندگی کند و بار شهرت خود را از دوش جهانیان بردارد. عشق او، چه خوب و چه بد، همه را تحت تأثیر خود قرار داده و زلفهایش در گوش جهان به زیبایی حلقه زدهاند. شاعر، با وجود اینکه از شکایت لب به میان نمیآورد، اما به شدت دلش درد میکند. زیبایی معشوق آنقدر زیاد است که امید به وصال او برای جهانیان تنگ شده است. عالم به عنوان آئینهای از جمال معشوق، در خیال او غرق شده و شاعر در غم او دچار فراموشی است. مدتهاست که خیال لب نازنین معشوق، برای دل شاعر دردآور است. در پایان، شاعر از مشکلات و غمهای خود یاد میکند و بر این نکته تأکید دارد که چقدر بار خود را از دوش جهانیان برداشتهاند.
هوش مصنوعی: اگر تو مانند یک گل به چمن هر لحظه لبخند بزنی، هرگز نمیتوانی یک غنچه لبخند را به دو دنیا بفروشی.
هوش مصنوعی: در کوچه ما، دارو و درمان به خوبی فروش نمیرود و دلسوزان و کسانی که میتوانند مرهمی برای دردها باشند، حاضر نیستند یا نمیتوانند کمک کنند.
هوش مصنوعی: غم و اندوه یک سرمایه ارزشمند است، باید آن را حفظ کرد حتی اگر به سختی به دست آمده باشد و مردم کمتر آن را میفروشند.
هوش مصنوعی: در دنیای غم، کسی که تشنهی احساسات ناب است، وجود این زهر دلسوز را به آب زلالی که میتوان از چشمه گرفت، نمیفروشد.
هوش مصنوعی: در دل خود درد و رنج را به محبوب خود نگویی، زیرا در کوچه کسانی که به دنبال آرامش هستند، غم خود را به کسی نمیفروشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.