گمنام گرد و باش فراموش عالمی
بردار بارِ صیت خود از دوش عالمی
عشق تو نیک و بد همه در دام خود کشید
خوش حلقه کرد زلف تو در گوش عالمی
من لب ز شکوة تو فرو بستهام ولی
فریاد میکند لب خاموش عالمی
بالیدهای ز حسن به نوعی که تا ابد
تنگست بر امید تو آغوش عالمی
عالم تمام آینهدار جمال تست
گشتیم در خیال تو مدهوش عالمی
بردیم در هوای تو خود را زیاد خلق
گشتیم در غم تو فراموش عالمی
عمریست کز خیال لب نازنین تو
نیش است در مذاق دلمن نوش عالمی
آبی بر آتش همه کس زد سرشک ما
آخر نشاند گریة ما جوش عالمی
فیّاض فیض خانه بدوشی بس اینکه ما
برداشتیم بار خود از دوش عالمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.