گنجور

 
فیاض لاهیجی

قدم از بار محنت برنخیزد

محبّت هم ازین کمتر نخیزد

به دل تخم هوش کشتم نشد سبز

بلی دانه ز خاکستر نخیزد

ز دامنگیری خاکش در آن کو

چو سایه هر که افتد برنخیزد

شبی بر بستر حسرت نیفتم

که سیلابم ز چشم تر نخیزد

چنان افتاده‌ام فیّاض از پای

که آه از دل به نشتر برنخیزد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode