گنجور

 
فیاض لاهیجی

چمن بی‌تو فیض هوایی ندارد

دماغ گلستان صفایی ندارد

تبسّم ندارد چرا غنچه بر لب

چرا بلبل امشب نوایی ندارد؟

شکوفه اگر بر کشیدست خود را

که در چشم ما بی‌ تو جایی ندارد

ز شاهی چه لذّت برد پادشاهی

که روی دلی با گدایی ندارد؟

چه حظّی توان کرد فیّاض هرگز

ز شعری که حسن ادایی ندارد