منم که مرغ دلم صید عشوه و نازست
پریدن دل کبکم به بال شهبازست
چنان به کنج قفس خو گرفتهام که دگر
به یاد خاطر من آنچه نیست پروازست
ز صید دوستی آن نگاه پنداری
که ترکش مژهاش آشیان شهبازست
ز ناله بس نکند با وجود ضعف که هست
نفس به سینهام ابریشمی که برسازست
ز مهر روی تو دم میزنم، از آن باشد
که نالهام ز نفسهای صبح ممتازست
به ساحریست مثل گرچه لعل پرشورش
ولی تبسّم او سحر نیست اعجازست
به این امید که مشرق شوم خیال ترا
درِ دلم همه شب چون درِ سحر بازست
به اشک و آه سپردم غمش چه دانستم
که اشک پرده در راز و آه غمّازست
به کشور دلم امنیّتی نمیباشد
همیشه غمزه درین ملک در تک و تازست
به زاغ همنفسم عمرها و در رشکم
ز بلبلی که به او بلبلی همآوازست
اگرچه «بلبل آمل» فغان کند فیّاض
ولی نه همنفس عندلیب شیرازست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صفیر شهپر توفیق، حسن آوازست
کمند عشرت رم کرده رشته سازست
فروغ نور تجلی به طور می گوید
که کار مردم بی دست و پا خداسازست
تو صاف کرده مده پشت خویش بر دیوار
[...]
گهی که دیده نه بر روی آن صنم بازست
به چشم من همه اوضاع دهر ناسازست
به بزم دوست مرا ناله شادیانة اوست
بلی فغان نی از بهر دیگران سازست
ز هر چه غیر تو عمریست بینیاز شدیم
[...]
دل از بهار خیال توگلشن رازست
نگه به یاد جمالت بهشتپردازست
خیال مرهمکافورگل فروش مباد
به روی تیغ توام چشم زخم دل بازست
توبرق جلوه، نگه دشمنی،کسی چهکند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.