گنجور

 
فیاض لاهیجی

کسی به دعوی مهرش چو صبح صادق شد

که چون جرس دل او با زبان موافق شد

چنین که چشم به روی تو دوخت پنداری

که عکس آینه پیش رخ تو عاشق شد

لباس جلوه رسایی نمود، تا آخر

به سروِ قامتِ رعنای او موافق شد

کسی که صبر به خواری نمود همچو هلال

به یک دو هفته بر اقران خویش فایق شد

هزار شکر که فیّاض بی زبان آخر

چو ابروی تو زبان‌آور دقایق شد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode