از بس که هوای دهن تنگ تو دارد
دل در تپش بیخودی آهنگ تو دارد
یکرنگی من با تو همین منصب دل نیست
هر قطرة خون در تن من رنگ تو دارد
از سختدلیهای تو مأیوس نشد دل
این شیشه امید دگر از سنگ تو دارد
در چشم کسی جا نکنم گر تو برانی
کی صلح کسی چاشنی جنگ تو دارد
تا حشر دگر مفلسی درد نبیند
فیّاض ز دردی که دل تنگ تو دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و شرم معشوق اشاره میکند. ابتدا از زیبایی غنچه و رنگ شعله برای نشان دادن شرم و بیم او استفاده میکند. سپس نشان میدهد که نزدیکان معشوق در واقع آزادی ندارند و به او وابستهاند. شاعر در ادامه میگوید که به خاطر عشقش، همیشه در جستجوی تصویر و عطر معشوق است، حتی اگر او خود را در آینه نبیند. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که دل عاشق همچون آیینهای است که بر روی معشوق منعکس میشود و کلید رازها و عشقهای جهانی در ابروی او نهفته است.
هوش مصنوعی: دل به خاطر تنگی هوای دهن تو به شدت در تپش افتاده و بیدلیل به دنبال صدای تو میگردد.
هوش مصنوعی: یکرنگی من با تو فقط به دل و احساسات محدود نمیشود، بلکه هر ذرهای از خون من نیز رنگ تو را دارد.
هوش مصنوعی: دل شیشهای من از صفتهای سخت و بیرحم تو ناامید نمیشود؛ با این حال، امید من اکنون از سنگدلی تو دارد.
هوش مصنوعی: اگر تو از من دور شوی، هیچ گاه در چشم کسی جای نخواهم گرفت، زیرا صلح در دل کسی که میخواهد به جنگ بپردازد، جایی ندارد.
هوش مصنوعی: تا روز قیامت، کسی که فقیر است، از درد و رنجی که در دل تو وجود دارد، رنج نخواهد برد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.