بزم عشق است سبک پا به میان نگذاری
بیادب لب به لب آه و فغان نگذاری
همّت آنست که بیبرگ درآیی به چمن
زحمت برگفشانی به خزان نگذاری
مردی آنست که با بندگی آزاد روی
خویش را در ته این بارِ گران نگذاری
خضرواری طلب ترک رسوم خردست
بیجنون پا به بیابان جهان نگذاری
چهرهٔ تُرک جهان رنگ رعونت دارد
پای همّت به سر کون و مکان نگذاری
اختیار دل ما در سر زلفت گر هست
سر این رشته به دست دگران نگذاری
شاهدِ شرم تنکروی و، تمنّا گستاخ
نگه حسرت ما را به زبان نگذاری
با چنین چهره اگر میزده آیی به چمن
رنگ بر چهرة گلزار خزان نگذاری
گر تو خواهی که زنی لاف محبت فیّاض
شرط عشق است که از خویش نشان نگذاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کوش تا دل به تماشای جهان نگذاری
داغ افسوس بر آیینه جان نگذاری
چاه این بادیه از نقش قدم بیشترست
پای مستانه به صحرای جهان نگذاری
نفس تند، عنان دادن عمرست از دست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.