گنجور

 
فیاض لاهیجی

عاشق یاریم اما نام یار ما مپرس

بی‌نصیبان دیاریم از دیار ما مپرس

بحر مالامال دردیم و ز ساحل بی‌نصیب

ما که پا تا سر میانیم از کنار ما مپرس

عشق ما را خاک کرد و خاک ما بر باد داد

بر مزار ما بیا اما مزار ما مپرس

ما ز تاب افتاده‌ایم از آب و تاب ما مگو

ما ز کار افتاده‌ایم از کار و بار ما مپرس

در تنزّل زیر بار سایة خود مانده‌ایم

اعتبار ما ببین و ز اعتبار ما مپرس

سایه پروردان زلف شاهد بخت خودیم

روز ما را دیده‌ای از روزگار ما مپرس

عمرها فیّاض گرد کوی جانان بوده‌ایم

خاک ما را سرمه ساز و از غبار ما مپرس

 
 
 
نظیری نیشابوری

ما به دل شادیم از باغ و بهار ما مپرس

در جهان عشق زادیم از دیار ما مپرس

دوش در یک بزم با او تا سحر می خورده ایم

نرگس مخمور او بین وز خمار ما مپرس

هر شکایت بود از فرقت به خلوت گفته شد

[...]

کلیم

دیده را کردی سفید، از انتظار ما مپرس

صبح ما را دیدی، از شب‌های تار ما مپرس

آن‌چه می‌افتد به دام ما به غیر از رخنه نیست

طالع رم‌کرده بنگر از شکار ما مپرس

دین و دنیاباز و عالم‌سوز و سامان‌دشمنیم

[...]

صائب تبریزی

هیچ کار از ما نمی آید ز کار ما مپرس

رفته ایم از خویش بیرون از دیار ما مپرس

کوه تمکین حبابیم از شکیب مامگوی

جلوه موج سرابیم از قرار ما مپرس

بید مجنونیم برگ ما زبان خامشی است

[...]

طغرای مشهدی

سرنوشتی غیر بی برگی ندارد نخل ما

تخته مشق خزانیم، از بهار ما مپرس

قسمت دنیی و عقبی، پشت و روی کار ماست

روی کار ما ببین، از پشت کار ما مپرس

قصاب کاشانی

غرقه دریای عشقیم از کنار ما مپرس

خانه بر دوشیم چون موج از دیار ما مپرس

نخل سروستان تصویریم بر از ما مخواه

خار خشک بوستانیم از بهار ما مپرس

ما و زلف او به یک طالع ز مادر زاده‌ایم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه