به آن رخ جلوة خور میتوان کرد
به آن لب کار شکّر میتوان کرد
گلستان گر ز رویت برفروزد
چراغ از رنگ گل بر میتوان کرد
فریب بوسه زان لب میتوان خورد
خیال آب کوثر میتوان کرد
توان گر یک گره زان زلف برداشت
دو عالم را معطّر میتوان کرد
لبت قند مکرّر میتوان گفت
سخن را زان مکرّر میتوان کرد
چو جوهر غوطه در خون میتوان زد
شنا در آب خنجر میتوان کرد
به کوی عشق رخسارم گواهست
که اینجا خاک را زر میتوان کرد
قیامت گر شب وصل تو باشد
ز هجران شکوهای سر میتوان کرد
غرض گر قتل فیّاض است هجران
چه حاجت فکر دیگر میتوان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.