گنجور

 
فیاض لاهیجی

درد مرا به عیسی مریم چه احتیاج

ناسوز گشت زخم، به مرهم چه احتیاج

اسباب تیره‌روزی من کم نمی‌شود

بختم بلند باد، به ماتم چه احتیاج

توفان نمی به دامن مژگان من نداد

دریای را به قطرة شبنم چه احتیاج

زخم دلم نمک‌چش الماس کرده است

هر دم نمک‌فشانی مرهم چه احتیاج

داغ مرا که نیش ز بیگانه می‌خورد

هر لحظه زخم کاویِ محرم چه احتیاج

کم کرده‌ای وظیفة درد من ای فلک

بیش ار نمی‌کنی غم دل، کم چه احتیاج

فیّاض شبنم مژه کشت مرا بس است

این سیل‌های اشک دمادم چه احتیاج

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode