گنجور

 
فیاض لاهیجی

چمن به خرّمی و گل به بار نزدیک است

جنون تهیّه نکرد و بهار نزدیک است

نشان ساحل این بحر ای که می‌پرسی

اگر به موج سواری کنار نزدیک است

به غیر یأس ابد در میانه فاصله نیست

بیا که وعدة دیدار یار نزدیک است

به خنده دست ندارم ولی به دولت عشق

رهم به گریة بی‌اختیار نزدیک است

گواه دعوی منصور می‌تواند شد

کسی که یک سر و گردن به دار نزدیک است

سر از دریچة گرداب کن برون و ببین

که چون محیط فنا را کنار نزدیک است

قدم به وادی حرمان به راه نه فیّاض

که راه وصل ازین رهگذار، نزدیک است

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
جامی

چو یار دور چه سود ار بهار نزدیک است

جدا ز صحبت او گل به خار نزدیک است

دیارم آن سر کویی ست و یارم آن سگ کوی

خوشا کسی که به یار و دیار نزدیک است

خدای را ز سرم سایه دور دار ای هجر

[...]

میلی

ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است

خجالت دل امیدوار نزدیک است

دلم ز وصل تسلی نمی‌شود امروز

اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است

ز من گذشته و از جذبه محبت من

[...]

صائب تبریزی

به غم نشاط من خاکسار نزدیک است

خزان من چو حنا با بهار نزدیک است

یکی است چشم فرو بستن و گشادن من

به مرگ، زندگیم چون شرار نزدیک است

به چشم کم منگر جسم خاکسار مرا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

بیا که فصل خوش روزگار نزدیک است

زمان سیر گل و لاله زار نزدیک است

فتاده ام به طلسم قفس، چه چاره کنم

ز باغ دورم و فصل بهار نزدیک است

به حرف عشق، همین کوهکن بود امروز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه