من بلبلم و گلشن کویت چمن من
فرهادم و چین سر زلفت وطن من
رسوا شدم از بس که ز یاد تو شدم پر
بوی تو شنیدند همه از سخن من
مهر تو اگر رنگ برون داد عجب نیست
کز یاد لبت شیشة می گشت تن من
جز شعلة آهم نبود در شب هجران
شمعی که فروزد نفسی انجمن من
فیّاض به جز شرح پریشانی من نیست
در نامة احوالِ شکن در شکن من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از احساسات عمیق و درونی شاعر در مورد عشق و جدایی صحبت میکند. شاعر به طور نمادین از حالتی که در آن به عشق معشوق فکر میکند، اشاره میکند و از شرم و نالهاش میگوید. او به تضاد بین دلتنگی و غم ناشی از جدایی و آرزو برای وصال میپردازد. همچنین، با اشاره به طبیعت و عناصر مختلف، نشان میدهد که حتی در خواب هم نمیتواند از یاد معشوق خود آزاد شود و این احساسات به نوعی از او خارج نمیشوند. در نهایت، گفتگو با یار و حس مجنون بودن از دیگران که به عشق خود وابستهاند را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: من مانند بلبل هستم و باغ تو برای من مانند چمن است. من فرهاد هستم و چینهای موهایت برایم به منزله وطن میباشد.
هوش مصنوعی: از وقتی که یاد تو در ذهنم خطور کرده، آنچنان تحت تأثیر قرار گرفتهام که همه از حرفهایم بوی تو را استشمام کردهاند و به همین دلیل رسوا شدم.
هوش مصنوعی: اگر مهر و عشق تو بر چهرهام نمایان شود، تعجبی ندارد که به یاد لبان تو، وجودم مثل شیشه شراب گردد.
هوش مصنوعی: در شب جدایی من، هیچ نوری جز شعلهی آتش دل من وجود ندارد، مانند شمعی که تنها با نفس من روشن میشود و فضای وجودم را روشن میکند.
هوش مصنوعی: بخشنده فقط وضعیت آشفته من را توصیف میکند در نامهای که درباره حال و روز من نوشته شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای باده! فدای تو همه جان و تن من
کز بیخ بکندی ز دل من حزن من
خوبست مرا کار به هر جا که تو باشی
بیداری من با تو خوشست و وسن من
با تست همه انس دل و کام حیاتم
[...]
بگذشت ز خاکم بت گل پیرهن من
چون صبح نفس جامه درید ازکفن من
یاد نگهش بسکه به تجدید جنون زد
شد چشم پری بخیهٔ دلق کهن من
یارب زنظرها به چه نیرنگ نهان ماند
[...]
ای دشمن جان من و ای خیره تن من
ایمایه اندیشه و رنج و محن من
ای یار دل آزار نه ای دشمن خونخوار
کاینسان شده دشوار ز تو زیستن من
ای خصم دل و دینم و همواره بکینم
[...]
ای خطّهٔ ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
ای عاصمهٔ دنیی آباد که شد باز
آشفته کنارت چو دلِ پُر حَزَن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.