|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت محبوب خود اشاره میکند و از او میخواهد که جنگ و جدل را کنار بگذارد. او چشمهای محبوبش را تحسین میکند و از او میخواهد تا بند قبا را باز کند و خود را نشان دهد. شاعر تفاوت عشق و هوس را نمیداند و از محبوبش میخواهد که این تمیز را به او بیاموزد. او همچنین به زیباییهای محبوبش، مانند خال و خط و لبخند اشاره میکند و به این نتیجه میرسد که با وجود او، زندگی چه لطیف و شیرینی دارد. در نهایت، شاعر ابراز میکند که چرا بدون محبوبش به موسیقی گوش دهد، زیرا حضور او همه چیز را زیباتر و دلپذیرتر میکند.
هوش مصنوعی: زیبایی مورد توجه و دیدار است، اما در این میان، او به دلیل حیا و شرم خود از خطرات نگاه دیگران محافظت میکند. پردهای که به او کمک میکند تا از دیدها پنهان بماند، همچون پارچهای نازک و لطیف است، و چشمانش مانند نور ماه نسبت به این موضوع حساس است.
هوش مصنوعی: ای خدای من، با قدرت بازوی کیست که نور و درخشندگی داشته باشد؟ این برق و تابش تیشهای که در دل کوه و بر دامنهی کوههای روشن در مهتاب میدرخشد، به چه کسی تعلق دارد؟
هوش مصنوعی: جز امید، چیزی سودی ندارد. سفر ما که در آن ترس از خطر وجود دارد، همچون شب پرستاره است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صیقل روح و طباشیر جگر مهتاب است
جام شیری که برد دل ز شکر مهتاب است
شمع بالین من خسته تب گرم من است
شربت سرد من تشنه جگر مهتاب است
شمع روشن گهران روشنی از هم گیرد
[...]
موسم کسب هوا شد که دگر مهتاب است
دور افکن کله ای شمع ز سر، مهتاب است
مژه چون خامه ی نقاش طلاکار امشب
هر طرف جلوه کند، تا به کمر مهتاب است
عالم از نور تجلی ست چراغان امشب
[...]
مه روی تو که آرایش هر مهتاب است
شب آیینه از آن تا به سحر مهتاب است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.