گنجور

 
فیاض لاهیجی

از سر گذشتگان را تاج و کمر مبارک

بر هر که سر ندارد این درد سر مبارک

دل بر قفس نهادن آزاد کرد ما را

فتح شکستگی‌ها بر بال و پر مبارک

تا از ره اوفتادم خلق از پیم فتادند

توفیق گمشدن کرد بر من سفر مبارک

وقف خرام خسرو بوم و بر شکر شد

بر جلوه‌های شیرین کوه و کمر مبارک

بخت هنروران را جز تیرگی شگون نیست

اقبال بخت و طالع بر بی‌هنر مبارک

آسودگان منزل امن و امان نشستند

بر ما که رهروانیم عید خطر مبارک

از پاره کردن جیب بی‌طاقتی خجل شد

این رخنه‌های بیداد هم بر جگر مبارک

تا هستی تو باقیست محرومی از وصالش

در شیر غوطه خوردن هم بر شکر مبارک

فیّاض را چه دانند قدر این مذاق تلخان

در هند طوطیان را این نیشکر مبارک