گنجور

 
فیاض لاهیجی

مویش وظیفة شب دیجور می‌دهد

رویش چراغ آینه را نور می‌دهد

مخمور را خیال لبش مست می‌کند

عنّاب او نتیجة انگور می‌دهد

داغم که زخمی نمک آن تبسّم است

طرح نمک به سینة ناسور می‌دهد

دار سیاست سر میدان عشق تست

نخلی که میوة سر منصور می‌دهد

فیّاض من ز سودة الماس دیده‌ام

خاصیّتی که مرهم کافور می‌دهد