به هنر فخر نکردن هنر مردانست
گهر خویش شکستن گهر مردانست
تن به شمشیر ستم درده و آسوده نشین
از سر خویش گذشتن سپر مردانست
بر سر کوچة مردی گذری کن کانجا
کیمیا چشم به راه نظر مردانست
سنگ بر شیشة مستی زن و فیروزی بین
این شکستی است که در وی ظفر مردانست
آنچه در مایدة هر دو جهان حاضر نیست
چشم اگر باز کنی ماحضر مردانست
سنگ بالین کن و آنکه مزة خواب ببین
تا بدانی که چه در زیر سر مردانست
میل پروازت اگر هست گرانی بگذار
که سبکروحی دل بال و پر مردانست
دل فهمیدن اسرار نداری ورنه
زیر هر سنگ که پرسی خبر مردانست
راه بیراه بریدن روش اهل دلست
گام بیگام نهادن سفر مردانست
شجر بارور خلد که طوبی لقب است
خار خشکی است که در بوم و بر مردانست
قلعة چرخ نشاید به هر اندیشه گشاد
که کلید درش آه سحر مردانست
شکوة چرخ مکن لایق آزار نیی
دست بیداد فلک در کمر مردانست
راه این طایفه هر چند خطیرست مترس
که سلامت روی دل خطر مردانست
در فراغتگه تسلیم زسنگ در دوست
بالش نرمی در زیر سر مردانست
بندة فیض مسیحای زمان شو فیّاض
که به ارشاد معانی پدر مردانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق در راه طلب راهبر مردانست
وقت مستی و طرب بال و پر مردانست
سفر آن نیست که از مصر ببغداد روی
رفتن از جان سوی جانان سفر مردانست
ظفر آن نیست که در معرکه غالب گردی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.