گنجور

 
فیاض لاهیجی

از نسیم خط دلم را بیقراری بیش‌تر

شورش دیوانه از باد بهاری بیش‌تر

دوش کز هر شب قرارش با تغافل بیش بود

بود ما را هم زهر شب بیقراری بیش‌تر

از غضب هر چند نازش بار بر دل می‌نهاد

کردم از بی‌طاقتی‌ها بردباری بیش‌تر

زارتر می‌کُشت ما را ناز بی‌پروای او

پیش او چندان که می‌کردیم زاری بیش‌تر

طعنه بر بیتابیم کم زن که کار و بار عشق

اختیاری هست، امّا اضطراری بیش‌تر

از زمین برداشت ما را عشق و بر گردون فکند

اعتبارم بیش شد بی‌اعتباری بیش‌تر

از برای امتحان فیّاض ما را داده‌اند

اختیاری، ضعفش از بی‌اختیاری بیش‌تر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode