گنجور

 
فیاض لاهیجی

از عشق که جان در تن بیمار حزین است

معشوق مزلّف نفس باز پسین است

عمری صفت زلف و خط و خال تو کردیم

یک بار نگفتیم در ابروی تو چین است

می‌خواست مدام از لب ما شکر زند دم

صد شکر که آیین شکایت نه چنین است