گنجور

 
فیاض لاهیجی

باده از ابر خورد فصل بهاران گل سرخ

که برافروخته چون لاله‌عذاران گل سرخ

گل به دامن کندم اشک که از دولت عشق

مژده‌ام ابر بهار آمد و باران گل سرخ

منم و نغمه‌سرایی به هوای چمنی

که خزانش گل زردست و بهاران گل سرخ

شیشه بلبل شده در بزم حریفان که بود

جام می در نظر باده‌گساران گل سرخ

هر کسی مایل هم‌جنس خود آمد فیّاض

من گل زرد پسندیدم و یاران گل سرخ