نوبهار من که هر خار مرا گل کرد و رفت
نالهام را در فراق خویش بلبل کرد و رفت
باد گلزار جمالش ایمن از خاشاکِنقص
آنکه هر خاشاک ما را دستة گل کرد و رفت
فکرها دارد برای من بهر حسنی بهار
تا نپنداری که در کارم تغافل کرد و رفت
گر پریشان است حرفم در غم او، دور نیست
هر نفس را بر لب من شاخ سنبل کرد و رفت
آسمان گر با سمندش برنیاید دور نیست
آفتاب از طبل باز او تنزل کرد و رفت
هر سر خاری درین وادی بهار خرّمی است
ابر احسانش عجب عرض تجمّل کرد و رفت
حلقة فتراک کمتر از شکنج طرّه نیست
میتوان آنجا خیال چین کاکل کرد و رفت
لذّت دیگر بود در اضطراب دیدنش
جلوهاش آرام را محو تزلزل کرد و رفت
من کجا و صبر و طاقت اینقدرها در فراق
برگ کاهم را غمش کوه تحمّل کرد و رفت
مستطیع کعبة اخلاص گشتن مشکل است
دل درین ره تکیه بر زاد توکّل کرد و رفت
همّت آزادگان صید کمند و دام نیست
مشکل است این راه، میباید تحمّل کرد و رفت
صحبت نواب خان فیّاض صیادی خوش است
در چنین دامی توان ترک تعقل کرد و رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و محبت صحبت میکند که از ابتدا در دل او جا داشته و هر جا که آتش عشق شعلهور شده، به خاطر این احساس بوده است. او به یادروزی که درباره زیبایی محبوبش صحبت میکرده، در جمعی از شمعهای درخشان یاد میکند. شاعر نشان میدهد که هرگز جلوه عشق به این زیبایی قابل قیمتگذاری نبوده و در نهایت، حتی بعد از شکستها و سختیها، کشتی دل او به آرامش میرسد. او همچنین میگوید که اگر به هدفش نرسد، میتواند با قدرت بیشتری در پی آن برود. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که جدایی از محبوبش باعث خوشحالی او شده و این غم را تنهایی تجربه میکند.
هوش مصنوعی: بهار زندگی من که همه دردها و غمهایم را به زیبایی تبدیل کرد و از بین برد، حالا تنها صدای نالهام را در دوری خود به صدایی دلنشین مانند بلبل تبدیل کرده و رفته است.
هوش مصنوعی: نسیم خوشبوی چهرهاش از نقصهایی که در اطرافش هست، در امان است؛ چراکه هر نقصی که در ما وجود دارد، به طرز زیبایی ما را به گلهای خوشبو تبدیل کرده و رفته است.
هوش مصنوعی: فکرها و نیتهای خوب برای من به مانند بهار است، تا اینکه گمان نکنی در کارم بیتوجهی کرده و رفتهام.
هوش مصنوعی: اگر سخنانم در غم او نامنسجم است، نباید تعجب کرد؛ زیرا هر لحظه که نفس میکشم، یاد او را به یاد میآورم و این احساس دردناک در من باقیاست.
هوش مصنوعی: اگر آسمان با شتاب و قدرت به جلو حرکت کند، دور از انتظار نیست که خورشید نیز از جایگاه خود پایین بیاید و برود.
هوش مصنوعی: هر فردی در این دنیای پر از سختی و مشکلات، میتواند نشانهای از زندگی و خوشبختی باشد. باران رحمت و لطف الهی، بهجز احساس زیبایی و شکوه، چیزی فراتر را نیز به ارمغان میآورد و میرود.
هوش مصنوعی: پُرِ هیاهو و زیبایی حلقههای مو کمتر از پیچ و تابهای زیبای دیگر نیست. میتوان در آن مکان به راحتی در خیال خود در آرزوی چین و چروکهای جذاب موها سفر کرد.
هوش مصنوعی: دیدن او با تمام اضطرابش لذتی متفاوت دارد، چهرهاش که آرام به نظر میرسد، همه تزلزلها و بیقراریها را از بین میبرد و میگذرد.
هوش مصنوعی: من کجا و چه اندازه میتوانم در جدایی از برگ کاهم صبر و تحمل داشته باشم؟ غم آن تا حدی سنگین بود که طاقتِ من را شکست و رفت.
هوش مصنوعی: رسیدن به کعبهی خلوص و اخلاص کار سختی است. اما دل در این مسیر با تکیه به توکل، ادامهی راه را بر میگزیند و پیش میرود.
هوش مصنوعی: آزادگان به دنبال هوی و هوس نیستند و هدفشان فراتر از مشکلات و موانع است. این مسیر سخت و چالشبرانگیز است، اما برای رسیدن به هدف باید صبر و استقامت داشت و پیش رفت.
هوش مصنوعی: حرفهای نواب خان فیاض صیادی بسیار دلپذیر و جذاب است. در چنین شرایطی، انسان ممکن است حتی به فکر و تعقل خود پشت کند و به صحنههای زیبا و سرگرمکننده زندگی روی آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بعد سالی در گلستان جلوهای گل کرد و رفت
خندهای بر بی قراریهای بلبل کرد و رفت
دلبر سوداگر من عزم کابل کرد و رفت
روزگارم را سیه چون زلف و کاکل کرد و رفت
چون نسیم صبح آمد بر سرم روز وداع
مو به مویم را پریشان همچو سنبل کرد و رفت
از وصالش خانه من بود باغ دلگشا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.