این روضه که وقفست بر اغیار نعیمش
بر کِشتة عشّاق سمومست نسیمش
یک عمر نفس سوختم و نرم نکردم
آن دل، که به یک ناله توان کرد رحیمش
آن مایده عشقست که صد قرن نیابی
یک دست و زبان سوختهای همچو کلیمش
آن مزرع عشقست که پیوسته روانست
بر کشت امید آب ز سرچشمة میمش
فیّاض چه دانی تو غم دل، که نداری
در سینة بیداد یکی دل، چه که نیمش!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و کشش یک معشوق میپردازد که در آن، شاعر احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق و دشواریهای عشق بیان کرده است. شاعر غنچهای را توصیف میکند که هیچکس آن را ندیده و تنها زیباییهایش را بارز میسازد، همچنین به نقشهای مختلف سرو (نماد زیبایی و عشق) اشاره میکند. او به طور خاص به ویژگیهای ظریف و جذاب صورت معشوقش، مانند خنده و تبسم، اشاره میکند و حسرتی را بر جای میگذارد که نمیتواند به او نزدیک شود. در انتهای شعر، شاعر به عمق و پیچیدگی عشق اشاره دارد و از نایابی و کمیابی عشق و محبت در دنیا میگوید.
هوش مصنوعی: این باغ که به دیگران اختصاص داده شده، خوشیهایش از عشقآوران دور است و نسیمش برای آنها که عاشق نیستند، سمی میباشد.
هوش مصنوعی: من سالها در سوز و سختی زندگی کردم و دل را نرم نکردم، در حالی که با یک ناله و درخواست میتوانستم او را مهربان و رام کنم.
هوش مصنوعی: عشق مانند غذایی است که دستیابی به آن بسیار سخت و نادر است و اگر هم به آن دست پیدا کنی، تنها با درد و رنج و سوختگی میتوانی احساسش کنی، مانند حالتی که شاعر در آن به سر میبرد.
هوش مصنوعی: مزرعه عشق همواره سرشار از آب امید است که از چشمهای زلال و خوشگوار جاری میشود.
هوش مصنوعی: ای بخشنده، تو از غم دل چه میدانی؟ تو که در سینهی بیداد چیزی از دل ندارید، چه میدانی از غم و اندوه آنکه دلش به درد آمده است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.