به تماشای گل و لاله که پروا دارد؟
با خیال تو چه گنجایش اینها دارد
با خرام تو چه سنجند خرامیدن آب
آب گویی که مگر سلسله در پا دارد
هر چه میآید از آن شست و کمان مغتنم است
همچو مژگان همه در دیدة ما جا دارد
گه بهارست ز دیدار تو و گاه خزان
در تماشای تو آیینه تماشا دارد
آفتاب ارنه تب رشک تو دارد ز چه رو
نبضْ عمریست که در دست مسیحا دارد
غیر راضی نفسی نیست به صد چندانش
آنکه یک لحظه دلم از تو تمنّا دارد
با تو فیّاض چه صحبت که ندارد امّا
صحبت آنست که با یاد تو تنها دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر از اضطراب و درد ناشی از عشق و بیقراری سخن میگوید. او به تاثیر عشق خود بر دل و جانش اشاره میکند و میگوید که این عشق همچون سحر و جادو او را در هم میپیچد. شاعر از احساسات شدید و غمهای ناشی از این عشق درونی و بیرونی میگوید و بیان میکند که حتی جهان و فلک نیز تحت تاثیر نالههای او دچار آشفتگی شدهاند. در نهایت، شاعر به شدت بیقراری و تنهاییاش در این عشق میپردازد و از ناامیدی عمیقش گله میکند.
هوش مصنوعی: کیست که به تماشای گل و لاله بیتوجه باشد؟ با فکر و یاد تو، دیگر جایی برای این زیباییها نمیماند.
هوش مصنوعی: با حرکت تو چه چیز دیگری میتواند به زیبایی حرکت کند؟ آب گویی که شاید زنجیری به پا دارد و به همین خاطر به آرامی در جریان است.
هوش مصنوعی: همه چیزهایی که به ما میرسد، ارزشمند و مهم است، درست مانند مژگان که در چشم ما جا دارند و زیبایی را افزون میکنند.
هوش مصنوعی: زمانی بهار به خاطر دیدن تو جلوهگری میکند و زمانی دیگر خزانی در تماشای تو برمیخیزد. هر دو فصل زیباییهای خود را در آینهی تماشا میآورند.
هوش مصنوعی: اگر آفتاب هم به تو حسادت میکند، دلیلش این است که نبض زندگی را مسیحا در دست دارد و این حالتی است که از مدتها قبل وجود دارد.
هوش مصنوعی: هیچ انسانی نیست که از دلش به اندازهی علاقهای که به تو دارد، راضی باشد؛ حتی اگر آن علاقه فقط یک لحظه باشد.
هوش مصنوعی: صحبت با تو پر از نعمت و برکت است، اما آنچه واقعاً ارزش دارد، یاد توست که همیشه در دل و ذهنم حضور دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترکم امروز مگر رای تماشا دارد
که برون آمده آهنگ بصحرا دارد
طره چون غالیه گرد سمنش حلقه زده
خه بنام ایزد یارب که چه سودا دارد
لعل شکر شکنش پرده مرجان سازد
[...]
گل ز خرگاه چمن روی به صحرا دارد
سر می خوردن آن خرگه مینا دارد
سبزه چون تازگی افزود به سر سبزی سال
گلبن فتح مَلک سرّ ثریا دارد
تاج بخش ملکان شاه جوانبخت جوان
[...]
باز گل جلوهکنان روی به صحرا دارد
نوجوان است سر عیش و تماشا دارد
خار در پهلو و پا در گل و خوش میخندد
لطف بین کین گل نورستهٔ رعنا دارد
آب هر لحظه چو داود زره میسازد
[...]
آنکه منزل چو مه از برج ثریا دارد
در سخا دست چو کان و دل دریا دارد
مفخر آل کیان خسرو عادل هوشنگ
که به اقبال سکندر دل دریا دارد
آن جهانگیر جوانبخت که در روز مصاف
[...]
هر که دل در هوس آن بت رعنا دارد
گو درآ زود که بر دیده من جا دارد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.