گنجور

 
فیاض لاهیجی

با یاد تو کونین فراموش توان کرد

گر ز هر دهی باده صفت نوش توان کرد

حیف است که در گردن حور افکندش کس

دستی که به یاد تو در آغوش توان کرد

شکرانة این لطف که در یاد تو هستیم

هر چند کنی جور فراموش توان کرد

پوشیدن مژگان نشود مانع اشکم

این شعله چنان نیست که خس پوش توان کرد

فیّاض مزن آب که این شعله به جانم

نوعی نگرفتست که خاموش توان کرد