گنجور

 
فیاض لاهیجی

به تابم روز از بی‌تابی اشک

نمی‌خوابم شب از بی‌خوابی اشک

شب عید وصالت همچو طفلان

کنم گلگون لباس آبی اشک

بود بر یاد عنّاب لب او

تبسّم گونة عنّابی اشک

به بال اضطراب دل زند پر

به مژگان جلوة سیمابی اشک

ز جوی ابرِ خونِ دل خورد آب

بهار گلشن شادابی اشک

چراغ خلوت شب‌های من بس

طلوع چهرة مهتابی اشک

ز گریه در جگر فیّاض خون نیست

منم لب تشنه از سیرابی اشک

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode