فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زدن مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها ن است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱: ای حیرت صفات تو بند زبان ما
شماره ۲: ای شکرخا کرده شکرت طوطی گفتار ما
شماره ۳: آنکه نور دیده سازد روی آتشناک را
شماره ۴: ای به خاطر صد غبار از رشک تو آیینه را
شماره ۵: گر چون مسیح از لطف او بر اوج افلاکیم ما
شماره ۶: تا دیده ام بخواب شبی بوتراب را
شماره ۷: تا روز حشر کم نشود سوز داغ ما
شماره ۸: از قبول دگران طبع ملول است مرا
شماره ۹: کام از می لعلم مده کز می خمار آید مرا
شماره ۱۰: الا ای ساقی گلرخ که گشتی شمع محفلها
شماره ۱۱: دل اگر کوه شود عاشق جانباز تو را
شماره ۱۲: تا چند خشم و ناز و کین برخیز و باز از در درآ
شماره ۱۳: دلا خراب مکن نقش بت پرستی را
شماره ۱۴: بزلف اگر ببری جان بی قرار از ما
شماره ۱۵: گر نامه بینام خوشت بوسد زبان خامه را
شماره ۱۶: سجده بت گرچه باشد نامسلمانی مرا
شماره ۱۷: خط چو مهر گیا تا نمودهای ما را
شماره ۱۸: ما چنین بیخود اگر یار رسد بر سر ما
شماره ۱۹: روز ابر است و دهد ساقی جان ساغر ما
شماره ۲۰: چند باشد چو مسیحا سر افلاک تورا
شماره ۲۱: گر به فانوس خیال آیی چو شمع اغیار را
شماره ۲۲: ای داده زآستان خود آورارگی مرا
شماره ۲۳: آتشین لعلی که همچون شمع جان سوزد مرا
شماره ۲۴: تیره شد از تو به ساقی طبع شورانگیز ما
شماره ۲۵: به رخ تو مهجبینان حسدست یکبهیک را
شماره ۲۶: این است نهان از نمک آن تازه جوان را
شماره ۲۷: دل زنده شوم چون نگرم سیم تنان را
شماره ۲۸: منه بخاک ره ای یوسف آن کف پا را
شماره ۲۹: تا تو چو شمع می کنی تیز نظر بسوی ما
شماره ۳۰: کوثر کجا و لعل روان بخش او کجا
شماره ۳۱: ز عاشقان همه قصد جراحت است او را
شماره ۳۲: یکره چو غنچه خنده زنان بین بسوی ما
شماره ۳۳: از که نالم که فغان از دل ریش است مرا
شماره ۳۴: آتش رخی کز یاد او آهی زجان خیزد مرا
شماره ۳۵: آن کعبه جان سوی خود میخواند از یاری مرا
شماره ۳۶: بسکه خطش سوخت ازغم صددل نومید را
شماره ۳۷: بهل حکایت شیرین بکوهکن مارا
شماره ۳۸: گر کند ابر کرم میل تن خاکی ما
شماره ۳۹: که ره دهد سوی آن سایه همای مرا
شماره ۴۰: آه کز دست دل این سینه ریش است مرا
شماره ۴۱: گر التفات بود شمع مجلس مارا
شماره ۴۲: از رقیبان تو صد خار جگر هست مرا
شماره ۴۳: شیشه پر از زهر چند چرخ ستم پیشه را
شماره ۴۴: نبود از عاشقی بیم ملامت سینه ریشان را
شماره ۴۵: جایی که بجوش آرد گل بلبل زاری را
شماره ۴۶: مژده گل چه میدهی عاشق مستمند را
شماره ۴۷: جز وصل هوس نیست چو پروانه خسان را
شماره ۴۸: زدرد میرم و گویی که بیش از این بادا
شماره ۴۹: از بس که خورم بر جگر از طعنه سنانها
شماره ۵۰: غم ندارد ز گدایی تن غم پرور ما
شماره ۵۱: پنجه خطاست با بتان خسته دل خراب را
شماره ۵۲: چون رنجه شود خوی تو از همسری ما
شماره ۵۳: ای خضر که همدم شدهای آب بقا را
شماره ۵۴: کوی تو که من از همه کس واپسم آنجا
شماره ۵۵: به خلوت بهل شیخ دل مرده را
شماره ۵۶: پس از اجل به که روشن شود نکویی ما
شماره ۵۷: ای بیتو از خون بسته گل مژگان من بر خارها
شماره ۵۸: هوای دیدنت ای ترک تند خوست مرا
شماره ۵۹: به هم متاب دگر سنبل پریشان را
شماره ۶۰: زلف چو مار او کشد در دهن بلا مرا
شماره ۶۱: کس نبودش خبر از زشتی و زیبایی ما
شماره ۶۲: این حسن و ملاحت نگر آن کان نمک را
شماره ۶۳: دل اگر زغم خروشد چه غم از خروش اورا
شماره ۶۴: پیش تو دیده گر نبود غرق خون مرا
شماره ۶۵: اگرچه از رخ خود چشم بسته یی ما را
شماره ۶۶: اگر تو وصل نبخشی چه چاره سوخته را
شماره ۶۷: چون شمع اگرچه آنمه مهرش گداخت ما را
شماره ۶۸: پیش از آن کین گرد هستی سر زند از خاک ما
شماره ۶۹: در گریبان ریز ساغر زاهد سالوس را
شماره ۷۰: زشت است کان نکورو از حد برد جفا را
شماره ۷۱: چون تو گویی سخن این دلشده را گوش کجا
شماره ۷۲: نقشبندی که کسان عاشق و مستند او را
شماره ۷۳: نیست آن در که ز گوش آمده تا دوش ترا
شماره ۷۴: باز چون شمع سحر رشته جان سوخت مرا
شماره ۷۵: ز فتراک سوار من چه معراجی است آهو را
شماره ۷۶: چون به زنجیر محبت بسته یی پای مرا
شماره ۷۷: چه عقل و دانش و هوشیست بر کمال مرا
شماره ۷۸: بود که گریه بشوید خط گناه مرا
شماره ۷۹: گر شبی بردارد آن شمع از مه عارض نقاب
شماره ۸۰: یامن ناصبور را سوی خود از وفا طلب
شماره ۸۱: پایبوس آن بت سنگیندل یاقوتلب
شماره ۸۲: کرد بیدارم ز خواب بیخودی آن آفتاب
شماره ۸۳: از جوش گریه دارم پیشت خروش امشب
شماره ۸۴: سخن چه حاجت اگر دل مقابل افتادست
شماره ۸۵: گر ساقی بدمست به خشم از بر ما رفت
شماره ۸۶: باز از بویت دل پژمرده در نشوو نماست
شماره ۸۷: گر کعبه نشین بامن مستش سر ناز است
شماره ۸۸: بس که دل پر آتشم بهر تو آه کرده است
شماره ۸۹: گشاد صد دل از آن غنچه شکر خند است
شماره ۹۰: من و مجنون دو اسیریم که غم شادی ماست
شماره ۹۱: چهره از تیغ تو پر خون دردم کشتن خوش است
شماره ۹۲: هرگز هوس سایه ام از فر هما نیست
شماره ۹۳: اگر چه ساقی جان می نهاد در دستت
شماره ۹۴: به قتلم اینهمه خشم و عتاب حاجت نیست
شماره ۹۵: مست می و ساقیم تا نفسی باقی است
شماره ۹۶: عقده زلف تو سر رشته تقدیر من است
شماره ۹۷: ای که چون چشم خوشت نرگس مخموری نیست
شماره ۹۸: بی اختیار ماست که دل بیقرار ازوست
شماره ۹۹: در عهد تو آسوده کس از داغ ستم نیست
شماره ۱۰۰: به عهد یوسف من کز فرشته افزون است
شماره ۱۰۱: نور دو چشم کز برم بریده رفته است
شماره ۱۰۲: چو سوختم از عشق و شستم از جان دست
شماره ۱۰۳: شادم اگرچه خاطرم اندوهگین ازوست
شماره ۱۰۴: گویم سیاه بختی ام از دود آه کیست
شماره ۱۰۵: گرچه حسن همه کس آفت اهل نظرست
شماره ۱۰۶: نیازمند ترا رسم خود پسندی نیست
شماره ۱۰۷: باز از سر زلف دل آشفته خبر یافت
شماره ۱۰۸: بسکه به دل می زنم سنگ که دلدار رفت
شماره ۱۰۹: تاخریدار تو شد گل آبرو صدجا فروخت
شماره ۱۱۰: عاشق مجنونم و صحرای غم جای من است
شماره ۱۱۱: گمره عشقم و نبود به من مست گرفت
شماره ۱۱۲: وقت طرب ایام گل و موسم کشت است
شماره ۱۱۳: جز از وصال تو با کس سر وصولم نیست
شماره ۱۱۴: من سری دارم که بر خاک ره از جولان اوست
شماره ۱۱۵: لوح خاک ما به خون نقش از دل صد چاک ماست
شماره ۱۱۶: شمعی که گرم خشم تر از برق لامع است
شماره ۱۱۷: در بت پرستی قبله ام چون آن بت روحانی است
شماره ۱۱۸: آن شوخ سوارست و سوی ما گذرش نیست
شماره ۱۱۹: بر صید حرم تیغ مزن زانکه حرام است
شماره ۱۲۰: تا نقش نعل اسبت محراب اهل دین است
شماره ۱۲۱: دل اهل نظر از نرگس شهلا با تست
شماره ۱۲۲: تا ابد عاشق حسن توام از روز الست
شماره ۱۲۳: حسنت نمک آمیز و لبت نیز چنین است
شماره ۱۲۴: ما گرچه گداییم وفا در خور ما نیست
شماره ۱۲۵: زان در پی یارم که عنانم به کف اوست
شماره ۱۲۶: امروز در لطف به روی همه بازست
شماره ۱۲۷: جانبخشیای که با لب لعل تو ای پری است
شماره ۱۲۸: به عقل در ره عشق تو خانه نتوان ساخت
شماره ۱۲۹: زهی ملاحت و خوبی که با تو محبوب است
شماره ۱۳۰: ای نخل آرزو لب لعلت طبیب کیست
شماره ۱۳۱: گر بدامن گردی از آن رهگذر می بایدت
شماره ۱۳۲: آن شاخ گل که رونق سرو و سمن ازوست
شماره ۱۳۳: از نرگس توام نظری ای پسر بس است
شماره ۱۳۴: هر که در عشق بتان بی درد زیست
شماره ۱۳۵: زبخت بد جگرم از جفای اوریش است
شماره ۱۳۶: شاهباز عشق سیری کرد بر بالا و پست
شماره ۱۳۷: آنچه غم تو کرد اگر بازرسم به دیدنت
شماره ۱۳۸: هر کو ندید خواب و نداند که خورد چیست
شماره ۱۳۹: گرچه در غارت جان است دو چشم سیهت
شماره ۱۴۰: تا نمردیم دل از درد تو بهبود نداشت
شماره ۱۴۱: هفتاد سال شد که دل من در آتش است
شماره ۱۴۲: شمع من هرکس که پیشت جان نسوزد مرد نیست
شماره ۱۴۳: در کوی تو از دست رقیبان گذرم نیست
شماره ۱۴۴: نمود چاک گریبان تنت که نسترن است
شماره ۱۴۵: در کوی تو خون دل ما پاک فرو رفت
شماره ۱۴۶: گر شد سر ما خاک ره دوست چه باک است
شماره ۱۴۷: تو گر خرام کنی سرو یا صنوبر چیست
شماره ۱۴۸: عشق جانان راحت جان من بیچاره است
شماره ۱۴۹: گرچه لب تشنه ز غم عاشق دلسوخته است
شماره ۱۵۰: هرجا که بود یار و سرور است
شماره ۱۵۱: ز قامت تو چگویم که فتنها برخاست
شماره ۱۵۲: لاف صاحب نظری از دل هشیار خوش است
شماره ۱۵۳: مصر شرف از حسن ادب یوسف جان یافت
شماره ۱۵۴: عاشقم بر آن بت و دل خون که از اندیشه است
شماره ۱۵۵: ز بس کز سست پیوندی گهش صلحست و گه جنگ است
شماره ۱۵۶: سوخت صدجان سرو من تا حسن او بالا گرفت
شماره ۱۵۷: ببین که کار من از غم چه سخت افتادست
شماره ۱۵۸: گر زخم عشق بر دل مردم جراحت است
شماره ۱۵۹: آنی که فتنها همه از یک نگاه تست
شماره ۱۶۰: دوستان خواب اجل بی وصل یارم آرزوست
شماره ۱۶۱: تا چند باشد این غم پنهان که با من است
شماره ۱۶۲: مست شد صوفی و جنگش بر سر پیمانه است
شماره ۱۶۳: پیش تو داد من ز جور زمانه است
شماره ۱۶۴: تو گر پروانهای همچون خلیل آتش گلستان است
شماره ۱۶۵: فرهاد را ز شیرین حرمان ز بخت شور است
شماره ۱۶۶: اگرچه خانه خرابی زباده ای ساقی است
شماره ۱۶۷: نیست در صحرا پی آهو که هر جا رفته است
شماره ۱۶۸: بی سوز محبت نتوان دل به بتان بست
شماره ۱۶۹: کاسه چشم من از شوق گل رخسار دوست
شماره ۱۷۰: بلبل زسوز زار من آهنگ برگرفت
شماره ۱۷۱: مارا تنی چو صورت دیوار مانده است
شماره ۱۷۲: چراغ عشق من افروخت شمع خلوت دوست
شماره ۱۷۳: گر بسوزد تن زارم بر من خار و خسی است
شماره ۱۷۴: گوهر دل گم شد و وقت فراغ از دست رفت
شماره ۱۷۵: دی از نظر چو سرو و خرامان من گذشت
شماره ۱۷۶: مجال حلقه صحبت کرابخانه تست
شماره ۱۷۷: ما عاشقیم و روی بتان قبله گاه ماست
شماره ۱۷۸: شمع را پیش رخت اشک نیاز اینهمه چیست
شماره ۱۷۹: سگ کوی تو که شب تا بسحر پیش من است
شماره ۱۸۰: کسی زکعبه کوی تو نامراد نرفت
شماره ۱۸۱: منم که حاصل من غیر نامرادی نیست
شماره ۱۸۲: عشق آتش است و در دل دیوانه در گرفت
شماره ۱۸۳: هرچند که یوسف بجمال از همه بیش است
شماره ۱۸۴: روی کسی چو صورت آینه سوی تست
شماره ۱۸۵: خندید گل و غنچه شکفت و چمن آراست
شماره ۱۸۶: هر کرا حسنی بود آیینه دار روی اوست
شماره ۱۸۷: جور آن بت همه بر جان پریشان من است
شماره ۱۸۸: مجنون عشق را هوس تخت و تاج نیست
شماره ۱۸۹: گرنه بر غم عاشقان کار جهان مشوش است
شماره ۱۹۰: همه دم ز درد عشقت دل زار من حزین است
شماره ۱۹۱: ای پری وش نمک حسن تو رشک ملک است
شماره ۱۹۲: مرا که جان پی قربان شدن بود پیشت
شماره ۱۹۳: ای سرو روان خاک شوم در ته پایت
شماره ۱۹۴: محبوب من چه حاجت گفتن بود که کیست
شماره ۱۹۵: کور شد از غم رقیب کان پری از بام ماست
شماره ۱۹۶: جز داغ دلم چراغ شب نیست
شماره ۱۹۷: در دل و جان از آن مژه قصد تو راه کردن است
شماره ۱۹۸: دل را نمک از گریه گرم است شکی نیست
شماره ۱۹۹: دل کباب ز خوناب دیده بد نام است
شماره ۲۰۰: هر جا که بنگری رخ او در تجلی است
شماره ۲۰۱: کسی کش بوی آن گل در دماغ است
شماره ۲۰۲: عمرم همه با صوت نی و چنگ بسر رفت
شماره ۲۰۳: به زهر چشم دهی جان و دل فرحناک است
شماره ۲۰۴: عیب پری مکن که نهان از تو گشته است
شماره ۲۰۵: چون غنچه صد دل پاره شد لب ناگشودن مشکل است
شماره ۲۰۶: کدورت غم هجرت بیک نگاه برفت
شماره ۲۰۷: از عالم جان آنچه بما فیض رسان است
شماره ۲۰۸: یار اگر میکشدت دل بنه ایدل گله چیست
شماره ۲۰۹: گنج قارون بزمین رفت و ملامت باقی است
شماره ۲۱۰: من که چون شمع ز داغ تو صدم روشنی است
شماره ۲۱۱: نوروز من از طلعت چون ماه تو عید است
شماره ۲۱۲: ز گریه دل پر و لب همچو غنچه خندان است
شماره ۲۱۳: گر کوه تحمل کسی از بار ستم نیست
شماره ۲۱۴: سکون خاطر من بی تو سرو قامت نیست
شماره ۲۱۵: گر تیغ تو خواهد سر و جان هم چه نزاع است
شماره ۲۱۶: اسیر عشق ترا میل گشت باغ کجاست
شماره ۲۱۷: تاخار عشق در جگر من شکسته است
شماره ۲۱۸: بمردمی چو سگ یار کس بعالم نیست
شماره ۲۱۹: گریهام دید و چو گل از خنده آن مهوش شکفت
شماره ۲۲۰: خوش درآ در خانه دل زانکه جان از خانه رفت
شماره ۲۲۱: دل ز غم تا کی کند فریاد خاموشی خوش است
شماره ۲۲۲: دیوانه یارم من و با کس نظرم نیست
شماره ۲۲۳: سرومن صد خارم از دست تو در پا رفته است
شماره ۲۲۴: هرکه عاشق شد چو شمع آزاده از دلمردگی است
شماره ۲۲۵: گیرم که دل از یاد تو خرسند توان داشت
شماره ۲۲۶: بازم از چشم آنسوار سرکش خونخوار رفت
شماره ۲۲۷: جانم در آتش از ستم ماهپاره ایست
شماره ۲۲۸: چشم مست گر کشد هر گوشه خلقی در غم است
شماره ۲۲۹: گذشت در هوست عمر و یک نفس باقی است
شماره ۲۳۰: رقیب مانع دیدار یار من شده است
شماره ۲۳۱: حسن تو گرچه با همه کس در تجلی است
شماره ۲۳۲: با خوش نفسی می خور اگر ماهوشی نیست
شماره ۲۳۳: نرگس رعنا اگر چشم و چراغ گلشن است
شماره ۲۳۴: جهان جوان ز بهار و خزان پیری ماست
شماره ۲۳۵: بکوی عشق که طوفان نوح از آن وادی است
شماره ۲۳۶: از لطف اگرچه با سگ خویشت عجب خوش است
شماره ۲۳۷: شمع رخسار بتان خانه ز بنیاد بسوخت
شماره ۲۳۸: وادی مجنون و شان عالم آزادی است
شماره ۲۳۹: بسکه هرجا صفت خون دل آشامی ماست
شماره ۲۴۰: تا گوشه چشمی بمن آن سیم تن انداخت
شماره ۲۴۱: قد طوبی و لب کوثر و خود حور بهشت است
شماره ۲۴۲: چنین که تشنه بخون لعل یاربی سبب است
شماره ۲۴۳: خونم به جور تیغ تو در گردن خودست
شماره ۲۴۴: آن بت که قبله دل عشاق روی اوست
شماره ۲۴۵: نه از طرب هوس گشت با غم افتادست
شماره ۲۴۶: کی آب خضر همدم طبع سلیم ماست
شماره ۲۴۷: گر چو گل در کف ما جام می صبحگهی است
شماره ۲۴۸: ذره چون خورشید گردد طالع و لامع خوش است
شماره ۲۴۹: آن شمع که پروانه صفت بال و پرم سوخت
شماره ۲۵۰: هرچند غمی همچو غم بی درمی نیست
شماره ۲۵۱: درخت وادی ایمن بنور عشق کسی است
شماره ۲۵۲: جان دادن از وفا هنر کوهکن بس است
شماره ۲۵۳: چشم تو دگر در پی صید دل و جان است
شماره ۲۵۴: پیری خزان تازه بهار جوانی است
شماره ۲۵۵: حیاتی با رخ خوی کرده اوست
شماره ۲۵۶: تشریف کرامت اگر از لطف الهی است
شماره ۲۵۷: مستی که ذوق رندی و بیچارگی نیافت
شماره ۲۵۸: ناخورده می ز نرگس او دل خمار یافت
شماره ۲۵۹: تا بر گل تو سنبل پر خم دمیده است
شماره ۲۶۰: امید خلق باقبال و دولت خویش است
شماره ۲۶۱: شیشه دل بهر خوبانم ز دست افتاده است
شماره ۲۶۲: تو پیش چشم منی چشم من پر آب از چیست
شماره ۲۶۳: چو منع غیر مجالم در آشنایی نیست
شماره ۲۶۴: رفتی و نقش روی تو از چشم تر نرفت
شماره ۲۶۵: چنین حسن و ملاحت با ملک نیست
شماره ۲۶۶: شبی که بی تو برین پیر خسته حال گذشت
شماره ۲۶۷: روی تو مصحفی است که در آن خوبی است
شماره ۲۶۸: بس شکل خوب چرخ کشید و خراب ساخت
شماره ۲۶۹: بود از ازلم درد تو وین درد همان است
شماره ۲۷۰: عید قربان شد و سر در ره جولان تو رفت
شماره ۲۷۱: سینه ایصوفی اگر صاف است چو آیینه ات
شماره ۲۷۲: خوش آنکه دور فلک بر مراد من میگشت
شماره ۲۷۳: تو آفتابی و تا ذره یی ز من باقی است
شماره ۲۷۴: این چه سروست که از گلشن جان خاسته است
شماره ۲۷۵: گه نظاره دلم ایمن از رقیبان است
شماره ۲۷۶: بهلاک خود نپوشم نظر از رخ چو ماهت
شماره ۲۷۷: همچو چنگ افغان من بیزخم بیدادی نخاست
شماره ۲۷۸: بکوی میکده آخر سبوی ما بشکست
شماره ۲۷۹: امروز غیر غم زتو هیچم نصیب نیست
شماره ۲۸۰: در بهار نوجوانی باغ ما از گل تهی است
شماره ۲۸۱: عاشق آن نیست که شد محرم و همدم بر دوست
شماره ۲۸۲: دلا خار ستم از پا برون خواهد شدن وقت است
شماره ۲۸۳: دل مرده از آنم که مسیحا نفسی نیست
شماره ۲۸۴: با من از مشکین غزالان گرنه بوی آشناست
شماره ۲۸۵: تا نشد چون نافه خون دل بوی دلجویی نیافت
شماره ۲۸۶: چشم همه را بر گل روی تو نگاه است
شماره ۲۸۷: گل نو آمد و ما را غم دیرینه گرفت
شماره ۲۸۸: صبر تلخ است و دوای من خونین جگر است
شماره ۲۸۹: کار از دهان او همه دم بر مراد نیست
شماره ۲۹۰: گاه گاهم خانه از برق وصالش روشن است
شماره ۲۹۱: ای سبز تلخ این نگه جان گداز چیست
شماره ۲۹۲: سراپا شمع از آن نورست کز آلودگی دور است
شماره ۲۹۳: خوش نیست بی تو ساقی گر بزم خلد باقی است
شماره ۲۹۴: نقد گنج کعبه جایش جز دل ویرانه نیست
شماره ۲۹۵: هزار شکر که مارا سر شکایت نیست
شماره ۲۹۶: هرکه برخاست ز سودای تو بر جا ننشست
شماره ۲۹۷: غیر سوز و گریه کار عاشق درمانده چیست
شماره ۲۹۸: صدهزاران چشم اگر بر روی یوسف ناظر است
شماره ۲۹۹: پیش سرمستان عشقت گلشن و گلخن یکیست
شماره ۳۰۰: جان من مسکین که گرفتار غم اوست
شماره ۳۰۱: گر صد هزار سال وصالت میسر است
شماره ۳۰۲: لعل او کز برگ گل رنگین تر و نازکترست
شماره ۳۰۳: سر رشته غم دل چون شمع جانگدازست
شماره ۳۰۴: دل جگر سوخته از جان سیه بخت من است
شماره ۳۰۵: سرمه ره دردیده زان دارد که خاک پای اوست
شماره ۳۰۶: بی داغ عشق یکرگ من چون چراغ نیست
شماره ۳۰۷: ای لعبتی که مثل تو کس در زمانه نیست
شماره ۳۰۸: در زیر زلف روی تو چون گل شکفته است
شماره ۳۰۹: زاهد بره کعبه رود کاین ره دین است
شماره ۳۱۰: ای که میپرسی که با دل همسخن در خانه کیست
شماره ۳۱۱: عندلیب از حسن گل افروختن داند که چیست
شماره ۳۱۲: خوشا کسی که به کوی تو بخت همدم اوست
شماره ۳۱۳: با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت
شماره ۳۱۴: عتاب و ناز تو با من ز غایت خوبی است
شماره ۳۱۵: کسی که حق حریفان مهربان نشناخت
شماره ۳۱۶: گر به کوثر نظر ز نیکو عملی است
شماره ۳۱۷: هرگز بوفا چشم خوشت جانب من نیست
شماره ۳۱۸: هوا خوش است و مرا بی رخ تو دل خوش نیست
شماره ۳۱۹: لعل جانبخشش که آرام دل شیدا ازوست
شماره ۳۲۰: سرو بر خاک ره از رشک قد یار نشست
شماره ۳۲۱: گر تن شکسته دوا جز هلاک نیست
شماره ۳۲۲: ساقیا بی لب لعلت می ناب اینهمه نیست
شماره ۳۲۳: نه که در کوی تو جز من دگری گمره نیست
شماره ۳۲۴: گردون که کین اهل نظر در نهاد اوست
شماره ۳۲۵: گر کشد خصم بزور از کف من دامن دوست
شماره ۳۲۶: یافت از یوسف پدر بویی اگر رویش نیافت
شماره ۳۲۷: هر صورتی که هست ز حسنت نشانه ایست
شماره ۳۲۸: بازم ز هر طرف مه رخساره کسی است
شماره ۳۲۹: از بسکه جان به تشنه لبی درد کرده است
شماره ۳۳۰: جمال شمع چو خورشید عالم افروزست
شماره ۳۳۱: مگو که ماه رخ او ز گلرخان بگذشت
شماره ۳۳۲: آن شمع گلرخان که رخش لاله زار ماست
شماره ۳۳۳: بی شمع رخت هیچ صفا در دل ما نیست
شماره ۳۳۴: کشته تیرت که ازوی استخوانها مانده است
شماره ۳۳۵: هیچت ز خون ما غم روز جواب نیست
شماره ۳۳۶: دل که خونم خورد ای حور نه پنداری ازوست
شماره ۳۳۷: همه راست میل خالی که بر آن رخ جمیلست
شماره ۳۳۸: در سوختنم آنکه بر افروختن آموخت
شماره ۳۳۹: گفتی چمن بوقت گل ای همنفس خوش است
شماره ۳۴۰: مریز بی گنهم خون که جست و جویی
شماره ۳۴۱: کدام زخم که بر من ز دلستانی نیست
شماره ۳۴۲: عیسی دم ما همدم اگر نیست غمی نیست
شماره ۳۴۳: آتشی دردل من شمع رخت درزده است
شماره ۳۴۴: هزار سال سفر از وجود تا عدم است
شماره ۳۴۵: ساقی جهان سرشک حریفان گرفته است
شماره ۳۴۶: در ره عشق از خضر هم زندگی واماندگی است
شماره ۳۴۷: تن عاشق همای لامکان است
شماره ۳۴۸: بحق شام وصال و بعهد روز نخست
شماره ۳۴۹: نوبهار آمد چو گل رخها ز می خواهد شکفت
شماره ۳۵۰: مرا ز عشق نه عقل و نه دین دنیایی است
شماره ۳۵۱: جان من در دوستی نامهربان میبینمت
شماره ۳۵۲: آن سرو ناز کز چمن جان دمیده است
شماره ۳۵۳: آن سرو هرگه از نظر من گذشته است
شماره ۳۵۴: برقی که ز نعل فرس سیم تنی خاست
شماره ۳۵۵: گر بمسجد گذری با این رخ و آن چشم مست
شماره ۳۵۶: پیر مغان گدای درش همچو ما بسی است
شماره ۳۵۷: وادی مجنون جگر سوزست و کس را تاب نیست
شماره ۳۵۸: حیات تشنه لبان وصل آن مسیح دم است
شماره ۳۵۹: مرا چو شبنم از آن مایه حیات کم است
شماره ۳۶۰: وقت مستی چون عرق از روی دلجوی تو خاست
شماره ۳۶۱: ذوقی است که در تیره شبی چون شب مویت
شماره ۳۶۲: دور از تو شب و روز مرا خواب حرام است
شماره ۳۶۳: ای باغبان چه حاصل از سرو ناز باغت
شماره ۳۶۴: باغبان آنسرو اگر برطرف جو خواهد نشست
شماره ۳۶۵: گر لب بنهی بر لب مستان چه تفاوت
شماره ۳۶۶: قدرم چو مه از مهر سعادت اثر تست
شماره ۳۶۷: یکشب که در فراق جمال تو دلبرست
شماره ۳۶۸: عمر من تا کی بآه آتشین خواهد گذشت
شماره ۳۶۹: چون کوهکن با بیستون گفتم توانم راز گفت
شماره ۳۷۰: گرچه ز گلهای می دامن ما شستنی است
شماره ۳۷۱: بی بخت و یارم مرا از مرگ چشم یاری است
شماره ۳۷۲: در عشق تو تا در غم خویشی ملامت است
شماره ۳۷۳: نه عاشق است که واله بر وی چون مه تست
شماره ۳۷۴: دید چشمم پای او بر خاک و خاک ره نگشت
شماره ۳۷۵: گر یار مرا میل من خسته بسی نیست
شماره ۳۷۶: عنان کار نه دردست مصلحت بین است
شماره ۳۷۷: اگر ز کینکشیام غم ز خشم و کینم نیست
شماره ۳۷۸: خواب مرگم باد اگر دور از تو خوابم آرزوست
شماره ۳۷۹: ترا صد خوبی و بر هر یکی صد دیده حیرانت
شماره ۳۸۰: رشکم از کس نبود گرد و جهان حاصل اوست
شماره ۳۸۱: عیش ما یک عشوه از چشم سیاه او بس است
شماره ۳۸۲: سجده بت گر کنم در نظرم روی تست
شماره ۳۸۳: مجاورم چو سگان بهر پارس در کویت
شماره ۳۸۴: چو خط به کشتنم آورد لعل خندانت
شماره ۳۸۵: تو باغ حسنی و صد عندلیب زار تراست
شماره ۳۸۶: در خیال وصل جفا پیشه من است
شماره ۳۸۷: گر نمیخواهی مرا صید دل غمدیده چیست
شماره ۳۸۸: کس به خود دلبسته آن زلف چون زنجیر نیست
شماره ۳۸۹: درد می مرهم ریش دل بیمار غم است
شماره ۳۹۰: چشم دلم چو دیده از آن شمع روشن است
شماره ۳۹۱: شمع روی تو نه افروخته چشم من ازوست
شماره ۳۹۲: دینم ببرد آن بت و گوید که جان کجاست
شماره ۳۹۳: سرو من برق صفت آمد و چون باد برفت
شماره ۳۹۴: رقیب از کوی آن دهقان پسر رفت
شماره ۳۹۵: شادم اگرچه خاطرم اندوهگین ازوست
شماره ۳۹۶: یار اگر زان رقیبان و گرزان من است
شماره ۳۹۷: پری رخان که سرم خاک راه ایشانست
شماره ۳۹۸: آنکه فرشته را ازو دست امید کوته است
شماره ۳۹۹: آنکس طلبد کعبه که بیگانه عشق است
شماره ۴۰۰: می خور که فکر عالم پر غم نباشدت
شماره ۴۰۱: از جلوه محبت خورشید حسن دوست
شماره ۴۰۲: باورم ناید که شد در پوست مجنون سوی دوست
شماره ۴۰۳: هر کس که پا نهاد بکویت ز دست رفت
شماره ۴۰۴: ناصح چو دل نماند نصیحت چه فایده
شماره ۴۰۵: داغ دلم آن نیست که بامن سخنت نیست
شماره ۴۰۶: آنشمع که حسنش دل ارباب وفا سوخت
شماره ۴۰۷: شمعی که ز سوز دل گرمش خبری هست
شماره ۴۰۸: ناله من جان غمپرورد میداند که چیست
شماره ۴۰۹: نیست کس خورشید من کو درد پرورد تو نیست
شماره ۴۱۰: ساقی که یار ما بود اغیار را چه بحث
شماره ۴۱۱: سوختیم از غم و این آتش پنهان همه هیچ
شماره ۴۱۲: نصیب ما نشد از وصل یار جز غم هیچ
شماره ۴۱۳: معلم را بگو فریاد از آن شوخ
شماره ۴۱۴: دوش از دیرم ملک در حلقه او را برد
شماره ۴۱۵: مسکینی ما را نتوان شرح و بیان کرد
شماره ۴۱۶: آن آفتاب حسن سحر میل باده کرد
شماره ۴۱۷: وصل تو گر زمانه نصیب رقیب کرد
شماره ۴۱۸: ساقیا می ده که صبر و عشق مهجور از همند
شماره ۴۱۹: مستان تو گر باغ و بهاری طلبیدند
شماره ۴۲۰: آب حیات کس بجز از جرعه کش نخورد
شماره ۴۲۱: خوبان که همچو شمع ز نور آفریدهاند
شماره ۴۲۲: رسید یار و دلم بی قرار خواهد کرد
شماره ۴۲۳: از روزگار تیره دلم بر غبار چند
شماره ۴۲۴: سفید موی و سیه نامه از گنه تا چند
شماره ۴۲۵: خلق از سگت نه از بد دشمن فغان کنند
شماره ۴۲۶: خوبان همه محبوب دل و آفت جانند
شماره ۴۲۷: خرم دلی که ره بسر کار خویش برد
شماره ۴۲۸: چشم ز گریه خانه مردم پر آب کرد
شماره ۴۲۹: چو خستگان ز درد دل گشاد مییابند
شماره ۴۳۰: سوز حدیث شمع زبان را خبر نکرد
شماره ۴۳۱: لعلت بخنده هرچه دلم از تو خواست کرد
شماره ۴۳۲: شاهان اگر بصحبت رندان نظر کنند
شماره ۴۳۳: گاهم دو آهوی تو سگ خویش خواندهاند
شماره ۴۳۴: نامه شوق ترا تا به کبوتر ندهند
شماره ۴۳۵: خوبان که نیش بر جگر ریش میزنند
شماره ۴۳۶: امروز دل از آینه جان نظرت کرد
شماره ۴۳۷: تا دل سر زلف یار گم کرد
شماره ۴۳۸: گر سگان تو انیس من محزون شده اند
شماره ۴۳۹: هرچند آهنین دل ما ناز بیش کرد
شماره ۴۴۰: هردل که جز خیال تو در وی مقام کرد
شماره ۴۴۱: تا جهان بوده است با نیکان بدان در کینهاند
شماره ۴۴۲: خورشید اوج عزت خوبان ماه رویند
شماره ۴۴۳: من اگر حسرت روی تو چنین خواهم برد
شماره ۴۴۴: یار شد مست و دل ما بفغان باز آورد
شماره ۴۴۵: گرچه در پای تو ای شمع بسی سوختهاند
شماره ۴۴۶: گر حسن و دلبری بتو مهپاره داده اند
شماره ۴۴۷: وصلش نماند و تلخی زهر فراق ماند
شماره ۴۴۸: در عرق شد چو رخش ز آتش می تابی خورد
شماره ۴۴۹: کار ما عشق است و مارا بهر آن آورده اند
شماره ۴۵۰: بجای آب حیاتم شکر لبی دادند
شماره ۴۵۱: جمعی که دل بهرزه پریشان نکرده اند
شماره ۴۵۲: یاران چه شد که پرسش یاری نمیکند
شماره ۴۵۳: بسکه از گرم اختلاطی گلرخان آتش وشند
شماره ۴۵۴: گر قسمن ما شد ز ازل غم چه توان کرد
شماره ۴۵۵: خوبان دل گرم و نفس سرد چه دانند
شماره ۴۵۶: در چنگ غمت سخت اسیرم چه توان کرد
شماره ۴۵۷: هرکه مست تو نشد جام شرابش ندهند
شماره ۴۵۸: زاهد مرا که بیدل و دین آفریده اند
شماره ۴۵۹: تو آفتابی و شوق تو ناتوانم کرد
شماره ۴۶۰: ایکه رخسارت ز روی لاله آب و رنگ برد
شماره ۴۶۱: قومی نشسته با تو و می نوش میکنند
شماره ۴۶۲: شدم هلاک و ز من جز دریغ و درد نماند
شماره ۴۶۳: خوبان بگلشن از نظر ما چه میروند
شماره ۴۶۴: مجنون شوم و وارهم از بوالهوسی چند
شماره ۴۶۵: کجا با آن طبیب جان حریفان حال من گویند
شماره ۴۶۶: قناعت از دو عالم میتوان کرد
شماره ۴۶۷: باز شمعم خانه روشن کوری اغیار کرد
شماره ۴۶۸: فصل بهار و خلق بعشرت نشسته اند
شماره ۴۶۹: زلف یار از دست رفت و دل ازو دیوانه ماند
شماره ۴۷۰: مشنو که بی تو ناله زارم هوس نماند
شماره ۴۷۱: فلک بدور تو طفلی که در وجود آورد
شماره ۴۷۲: خاری که راه در دل از آن جور پیشه کرد
شماره ۴۷۳: از گرد راه دل بامید تو شاد بود
شماره ۴۷۴: دور فلک که جام مرادم نمیدهد
شماره ۴۷۵: عرش و معراج نه در خورد من زار بود
شماره ۴۷۶: چو دل به وصل دهم جوریار نگذارد
شماره ۴۷۷: وصل ما یکنفس از روی نکویی باشد
شماره ۴۷۸: هرکه سوی قبله مقصود رو میآورد
شماره ۴۷۹: ترک دین بهر تو چون عاشق مسکین ندهد
شماره ۴۸۰: نیست جان رفتن که نور از چشم روشن میرود
شماره ۴۸۱: هرگز غبار حسرت دور از دلم نشد
شماره ۴۸۲: چو شهسوار مرا رخ ز باده گلگون شد
شماره ۴۸۳: کی از لعل تو جان من بیک دیدن بیاساید
شماره ۴۸۴: زان پری ما را دل دیوانه رسوا میکند
شماره ۴۸۵: تا کلک قضا نقد وجود از عدم آورد
شماره ۴۸۶: چون میل دل خلق جهان سوی تو یابند
شماره ۴۸۷: گر بعد عمری یکنفس ما را نظر سویش بود
شماره ۴۸۸: بخاک مرده اگر برق عشق برگیرد
شماره ۴۸۹: نیاز من نخرد کس که کس فقیر مباد
شماره ۴۹۰: هرکه چون باد از سر کوی تو بیرون میرود
شماره ۴۹۱: از صحبت ما درد کشان بازنخیزد
شماره ۴۹۲: خوشباس که روزی گل امید برآید
شماره ۴۹۳: فراخ دستی گل داد عیش و مستی داد
شماره ۴۹۴: کی بود عاشق کسی کز سوختن غمگین بود
شماره ۴۹۵: هرکه چون صورت چین دیده بروی تو گشاد
شماره ۴۹۶: آه گر می ز غمت عاشق غمناک نزد
شماره ۴۹۷: هرکس که چشم مست تو نظاره میکند
شماره ۴۹۸: گرفتم آنکه بشکل تو دیگری باشد
شماره ۴۹۹: عالم از سیل فنا گرچه خطرها دارد
شماره ۵۰۰: شوخی که خون من چو می ناب میخورد
شماره ۵۰۱: روز ازل که جز رقم کفر و دین نبود
شماره ۵۰۲: چو دل بوصل نهم جور یار نگذارد
شماره ۵۰۳: چو گلت شکفت از می عرق از کناره سرزد
شماره ۵۰۴: ای همنفسان دست ز ما باز گذارید
شماره ۵۰۵: سگ آن طیب انفاسم که رشک مشک چین باشد
شماره ۵۰۶: دل شکسته ما گنجی از وفا دارد
شماره ۵۰۷: هر کدورت که نصیب من دلخسته شود
شماره ۵۰۸: داغ پنهان دلم هر دیده مشکل بنگرد
شماره ۵۰۹: تا پری را چون تو خواندم دوری از مردم کند
شماره ۵۱۰: آن تقوی ام که از همه کس احتراز بود
شماره ۵۱۱: چه سود کوشش اگر دوست کام ما ندهد
شماره ۵۱۲: نه هر دل کز نوا دم زد قبول دلنواز افتد
شماره ۵۱۳: ز بسکه گرد رهت جان عاشقان دارد
شماره ۵۱۴: سر من اگر نشانی ز در کنشت دارد
شماره ۵۱۵: عاقبت داغ دل ما بدوا هم برسد
شماره ۵۱۶: دلم از شوق او مصحف چو بهر فال بگشاید
شماره ۵۱۷: گرم چو شمع برد یار سر چه خواهد شد
شماره ۵۱۸: دل کارزوی وصل تو در سینه او بود
شماره ۵۱۹: محرومی ما جز گنه بخت نباشد
شماره ۵۲۰: گفتم ار عاشق شوم گاهی غمی خواهم کشید
شماره ۵۲۱: گفتم که جان قربان کنم آن مه چو مهمان در رسد
شماره ۵۲۲: کلک قضا که صورت ابروی او کشید
شماره ۵۲۳: دل از غم زار و یارش صحبت اغیار میباید
شماره ۵۲۴: بر من از دورش به نوبت ساغر می میرسد
شماره ۵۲۵: شاید که پرده زان رخ باد صبا گشاید
شماره ۵۲۶: جایم بروز واقعه پهلوی او کنید
شماره ۵۲۷: دلی که شاد ز وصل تو دیر دیر شود
شماره ۵۲۸: چون ننالم که ز عشقم همه بیداد رسد
شماره ۵۲۹: اطیفه عجب از غمزه نرگست دادند
شماره ۵۳۰: خوشم به هجر تو گر وصل صد حضور آرد
شماره ۵۳۱: صید آن شوخم که هرگه بزم عشرت مینهد
شماره ۵۳۲: سر به جای پای در میخانه میباید نهاد
شماره ۵۳۳: نصیب کوهکن از وصل دوست چون باشد
شماره ۵۳۴: بعد مرگم زاغ چون هر پاره جایی افکند
شماره ۵۳۵: چون گل روی تو را آتش می تاب دهد
شماره ۵۳۶: مرا حیات ابد از لبت هوس باشد
شماره ۵۳۷: شیوه خوبی لیلی همه کس چون داند
شماره ۵۳۸: خط دمید از رخ او کار بلا بالا شد
شماره ۵۳۹: کی بمن وصل چنین غایه مویی برسد
شماره ۵۴۰: چشم صاحبدل نظر چون بر رخ گل میکند
شماره ۵۴۱: هرکه شد سامان طلب پیوسته دردسر کشد
شماره ۵۴۲: عجب که شمع شبی در سرای من سوزد
شماره ۵۴۳: نه آه از جان زار من برآمد
شماره ۵۴۴: زد جامه چاک و سینه صافی چو مه نمود
شماره ۵۴۵: چشم زناز یوسفش سوی پدر نمی فتد
شماره ۵۴۶: گر مست تو آهی ز سر درد برآرد
شماره ۵۴۷: گویند شب جمعه مخور می که غم آرد
شماره ۵۴۸: ز آشنایی من کاخرش جدایی بود
شماره ۵۴۹: او که از دیده خونابه چکانم نرود
شماره ۵۵۰: سوی که روم من که دلم سوی تو باشد
شماره ۵۵۱: دلا ز تخت سلیمان کسی چه یاد دارد
شماره ۵۵۲: بهر جان قصد تو گر بر دل مجروح بود
شماره ۵۵۳: عیسی گذاشت دنیا قارون اسیر او شد
شماره ۵۵۴: گر نه چاه دقنت عقل زره می فکند
شماره ۵۵۵: هر که آگه ز دل سوخته من باشد
شماره ۵۵۶: بر مرگ رقیبان تو خرم نتوان بود
شماره ۵۵۷: عشق گنجینه اسرار الهی باشد
شماره ۵۵۸: یار برخاست برقص آن قد و قامت نگرید
شماره ۵۵۹: ای تازه گل که بوی خوشت دم ز روح زد
شماره ۵۶۰: آب حیات اگر بسر کوی او رود
شماره ۵۶۱: آن گل چو شمع بر من مدهوش میزند
شماره ۵۶۲: ابر نوروزی چو گل را بر ورق شبنم زند
شماره ۵۶۳: عاشق دلریش را زخم تو مرهم دهد
شماره ۵۶۴: چشمه نوش نوخطان مهر گیابر آورد
شماره ۵۶۵: وجود ما زغمت تا عدم نخواهد شد
شماره ۵۶۶: در سجده خود آن مه صد آفتاب بیند
شماره ۵۶۷: سرشک شادی وصل ارچه جان گداز آمد
شماره ۵۶۸: مایه خوبی غم بیچارگان خوردن بود
شماره ۵۶۹: چشم مجنون هرچه بیند صورت لیلی بود
شماره ۵۷۰: شادمان از وصل جانان بخت ما هرگز نبود
شماره ۵۷۱: کس عشوه خونخواری او را نشناسد
شماره ۵۷۲: گر جوش گریه یی دل خامت بر آورد
شماره ۵۷۳: جان هلاک از شوق و یار از دیه ما میرود
شماره ۵۷۴: در عشق اگر از کشته شدن مرد بماند
شماره ۵۷۵: چند چراغ آه من عمر مرا تبه کند
شماره ۵۷۶: زلف قلابش ز کف دلها چو ماهی میبرد
شماره ۵۷۷: گرسنه شرح زخمت گوید گنه ندارد
شماره ۵۷۸: فلک که مشعل مهرش زبام میسوزد
شماره ۵۷۹: روی نیاز ما همه دم بر زمین بود
شماره ۵۸۰: کس چون تو نبودست و نخواهد پس ازین بود
شماره ۵۸۱: روزی که ماه ابروی آن شوخ کم نمود
شماره ۵۸۲: بقرار یک نظر دل ز تو چون کنار گیرد
شماره ۵۸۳: شام غم دلخستگان را بیتو جان بر لب رسد
شماره ۵۸۴: از دیده رفت و از دل پر خون نمیرود
شماره ۵۸۵: امید وصالت فرح جان حزین بود
شماره ۵۸۶: عمرم بآه و ناله و فریاد می رود
شماره ۵۸۷: ای کرده چشمت عالمی مست از شراب ناز خود
شماره ۵۸۸: کی سگت از استخوان من شکار من شود
شماره ۵۸۹: نقد دلم چو غنچه به مستی ز دست شد
شماره ۵۹۰: یارم به چوگان باختن چون رو به میدان مینهد
شماره ۵۹۱: افغان که درد ما بدوا کم نمی شود
شماره ۵۹۲: چو غنچه گرچه لبت مهر بر دهان دارد
شماره ۵۹۳: تا من از مادر نزادم غم که زاینده شد
شماره ۵۹۴: چراغ چشم دل آن دلربا بر افروزد
شماره ۵۹۵: با جان چو شد سرشته غم عشق چون رود
شماره ۵۹۶: بهر خونریز من از خواب صبوی یار شد
شماره ۵۹۷: شانه میخواهم که دم زان کاکل پرخم زند
شماره ۵۹۸: عیب دلم کند آن کز دل خبر ندارد
شماره ۵۹۹: عاشق چو مرغ بسمل پروای سر ندارد
شماره ۶۰۰: تا یوسفش چاکی چو گل در جیب پیراهن نشد
شماره ۶۰۱: هر که فکر از برق آه عاشق مسکین کند
شماره ۶۰۲: خوش روزگار وصل که ما را دویی نبود
شماره ۶۰۳: خون شد جگر از خنده که آن رشک ملک زد
شماره ۶۰۴: چو نافه تا جگرم غرق خون نخواهد شد
شماره ۶۰۵: بر آستان حرم زاهدی که سر میزد
شماره ۶۰۶: شوقی دگر امروز دلم سوی تو دارد
شماره ۶۰۷: قاصد رسید و بوی خوشی باز میرسد
شماره ۶۰۸: رخت که پیر و جوان را بیک نظر سوزد
شماره ۶۰۹: تا یار ز شوخی بکناری ننشیند
شماره ۶۱۰: گرچه کار دلم از صبر به سامان نشود
شماره ۶۱۱: منت قتل از رقیبم باز می باید کشید
شماره ۶۱۲: باز از فریب وعده دلم را شکیب داد
شماره ۶۱۳: دل ز جور فلک بجان آمد
شماره ۶۱۴: تهیست کشتی می عمر از آن بغم گذرد
شماره ۶۱۵: گشتیم پیر و یار همان نوجوان که بود
شماره ۶۱۶: هر گرد بلایی که خدا خواسته باشد
شماره ۶۱۷: کس چون غم زلیخا یوسف ندیده داند
شماره ۶۱۸: مرا ز هجر بهشتی رخی بجان دارد
شماره ۶۱۹: گرچه با روی نکو خوی نکو می باید
شماره ۶۲۰: جان به فکر جهان نمیارزد
شماره ۶۲۱: از تماشای تو کس منع دل ما نکند
شماره ۶۲۲: گر صد هزار رنج و تعب باغبان برد
شماره ۶۲۳: بی تو چو شمع کرده ام گریه و خنده کار خود
شماره ۶۲۴: جام وصلت بکف کج نظران نتوان دید
شماره ۶۲۵: جز در حرم کوی تو دل خانه نگیرد
شماره ۶۲۶: دو دیده در ره آن مه که کی سواره در آید
شماره ۶۲۷: مستی و گر فرشته ز لعل تو بو برد
شماره ۶۲۸: حدیث ما و تو هر بوالهوس نمیداند
شماره ۶۲۹: هر کس که طاق ابروی او سجده گه کند
شماره ۶۳۰: حسن کس از دلم آن شکل و شمایل نبرد
شماره ۶۳۱: بر شمع فلک حسنت آن لحظه که ناز آرد
شماره ۶۳۲: گرچه اشک من خبر از بیگناهی میدهد
شماره ۶۳۳: در ره دوست که باشد که جفایی نکشد
شماره ۶۳۴: مرا دردی است کز درمان کس تسکین نخواهد شد
شماره ۶۳۵: گر کشد گاهی عنان از ناز و میل ما کند
شماره ۶۳۶: به هر ناجنس چون طوطی دل ما کی سخن دارد
شماره ۶۳۷: لبت از روزه چرا خشک چو عناب شود
شماره ۶۳۸: با من رقیب دون کسی از همدمی نشد
شماره ۶۳۹: ای شاه حسن آنکه ترا تخت و تاج داد
شماره ۶۴۰: چون غنچه بیدل تنگیی کسرا لبی خندان نشد
شماره ۶۴۱: گر درد خسته یی را درمان دهی چه باشد
شماره ۶۴۲: در کوی بتان جز بفقیری نتوان بود
شماره ۶۴۳: ز تاب آتش غم سینه چاک خواهم شد
شماره ۶۴۴: نسیم باد بهارم بهوش می آرد
شماره ۶۴۵: رقیب از رشک من هر لحظه در خارها دارد
شماره ۶۴۶: سایه کی بر خاک من آن سر و چالاک افکند
شماره ۶۴۷: من که بیهوشم از او مست شرابم میکنید
شماره ۶۴۸: من مجنون نمی یابم کسی محرم به حال خود
شماره ۶۴۹: گرچه بر ما روزگار تیره مشکل میرود
شماره ۶۵۰: در خواب گنج وصلت جان خراب ببیند
شماره ۶۵۱: تا عشق از آن ما شد بخت از جهان بر افتاد
شماره ۶۵۲: صید دست آموزم و قدرم نمیدانی چه سود
شماره ۶۵۳: غم و فرح بمن می پرست میگذرد
شماره ۶۵۴: کس از فراغ تو عیش و فراغ را چکند
شماره ۶۵۵: نیشکر قامت من آنکه دل من دارد
شماره ۶۵۶: گویند که با غیری وین گرچه یقین باشد
شماره ۶۵۷: مرا صد خار از آن نوگل اگر در دل درون آید
شماره ۶۵۸: با همه شاد و ملول از من بیچاره شود
شماره ۶۵۹: هرکه مفلس گشت رسوای خلایق میشود
شماره ۶۶۰: اگر از غم تو صد جان به یکی نفس برآید
شماره ۶۶۱: یک بوسه هرگزم لب سیمین بری نداد
شماره ۶۶۲: دوستان چون میرم آن خشت درم بالین کنید
شماره ۶۶۳: لعلت به تلخ گویی دل در خروش آرد
شماره ۶۶۴: دلم بریان و تن سوزان و آهم آتشین باشد
شماره ۶۶۵: گرنه ابرو ترش آن غمزه خونریز کند
شماره ۶۶۶: گهی که بر منت از مرحمت نظر باشد
شماره ۶۶۷: مرا از دوریت تا کی صبوری کار خواهد بود
شماره ۶۶۸: گر دلت آینه صورت مقصود بود
شماره ۶۶۹: سوار من که سرخصم خاک راهت باد
شماره ۶۷۰: دیده گر جای تو ای چشمه خورشید شود
شماره ۶۷۱: از آن در دیده یعقوبش غم یوسف غبار آرد
شماره ۶۷۲: به پیری چو نوجوانان تا کیم دل مست می باشد
شماره ۶۷۳: چون مرغ بسملم خبر ار ترک سر نشد
شماره ۶۷۴: شمع من همنفست گر دگری خواهد بود
شماره ۶۷۵: بسکه عاشق چشم تر بر نامه اش ناخوانده سود
شماره ۶۷۶: شوخی که می نخورده دل خلق خون کند
شماره ۶۷۷: هر کس که بدان سرو قباپوش نشیند
شماره ۶۷۸: ذوق دیدار تو در جان بلاکش باشد
شماره ۶۷۹: چو آتشپاره ام از در درآمد خانه گلشن شد
شماره ۶۸۰: اگرچه مستی می صد عذاب میآرد
شماره ۶۸۱: آن سبز چو رنگش ز می ناب برآید
شماره ۶۸۲: دفع غم دور از تو میل بادهام چون میشود
شماره ۶۸۳: میرود از برم دگر تا ببر که میرود
شماره ۶۸۴: نسیم گل دگران را دماغ تازه کند
شماره ۶۸۵: گل به یاد عارضت دل را گشادی میدهد
شماره ۶۸۶: دنیا همه هیچ است و وفا هیچ ندارد
شماره ۶۸۷: زبسکه روزم از آن مه ملال می خیزد
شماره ۶۸۸: گر آه کشم آن سگ کویم بسر آید
شماره ۶۸۹: از خاک رهم عشق بر افلاک برآرد
شماره ۶۹۰: آگه از شمع رخش هم عاشقی چون من شود
شماره ۶۹۱: مرا که گبر و مسلمان نظر پرست شناسد
شماره ۶۹۲: سحر چو آه من می پرست میخیزد
شماره ۶۹۳: سرا پای تنم هر دم ز موج دیده تر گردد
شماره ۶۹۴: چو بهر قتل غیر آن مه به تیغ آبگون خیزد
شماره ۶۹۵: صبا چو جعد سر زلف یار من بگشود
شماره ۶۹۶: رشک رقیب تا کیم ای بیوفا کشد
شماره ۶۹۷: هرچند بیخم میکنی وصلت گرم خرم کند
شماره ۶۹۸: دیده هر که از هوس سوی تو سیمتن بود
شماره ۶۹۹: چشم صاحبدل نظر چون بر رخ گل میکند
شماره ۷۰۰: کسی از خار خار جان مجنون کی خبر دارد
شماره ۷۰۱: چه عیب ار خون بگریم چون مرا رندی ز کوی خود
شماره ۷۰۲: ناقه لیلی که سر در کوه و هامون میکند
شماره ۷۰۳: خاک ره خواست سرم یار و چنان خواهد بود
شماره ۷۰۴: بذات حق که مرا تا وجود خواهد بود
شماره ۷۰۵: چار دیوار جهان کز غصه دلها خون کند
شماره ۷۰۶: لیلی نبودش این نمک شیرین چنین زیبا نشد
شماره ۷۰۷: در لعل لبش چاشنی خنده ببینید
شماره ۷۰۸: یار از سر کوچه چو مه برآمد
شماره ۷۰۹: از سایه خود میرمد دل کز رقیب آزرده شد
شماره ۷۱۰: تا تورا آرزوی همنفسی با من شد
شماره ۷۱۱: فیروزی بخت همه کس لعل تو بخشید
شماره ۷۱۲: نظاره بین که عاشق بیچاره میکند
شماره ۷۱۳: هرچند که گفتم غم دل سود ندارد
شماره ۷۱۴: فکر وصلت کسش خیال مباد
شماره ۷۱۵: صبر کن ای باغبان کاندوه بلبل بگذرد
شماره ۷۱۶: ایخوش آنکس که چو گل مستی بیباک کند
شماره ۷۱۷: آنکه لعلش دم عیسی به کرامت دارد
شماره ۷۱۸: مرا تصور وصلت خیال باطل بود
شماره ۷۱۹: مه دو هفته اگر رفت عمر ساقی باد
شماره ۷۲۰: نصیب ما ز ازل درد و داغ و هجران شد
شماره ۷۲۱: هرگز از کوی تو کس دور بشمشیر نشد
شماره ۷۲۲: عیسی دم من کز نفسش جان بتن آید
شماره ۷۲۳: زنده میسازد لب او خلق و ما را میکشد
شماره ۷۲۴: آمد آن عیسی نفس کز عشوه و نازم کشد
شماره ۷۲۵: خوش آنکه دل زغم هجر بر کناری بود
شماره ۷۲۶: ساقی ز زهر چشم بمن قهر میکند
شماره ۷۲۷: جوش سودای غم دل پایم از جا میبرد
شماره ۷۲۸: عاشق آشفته دل از طعنه خامی نشود
شماره ۷۲۹: هیچ لب تشنه به میخانه سری بر نکند
شماره ۷۳۰: شد سگش یار رقیب و جور با خود میکند
شماره ۷۳۱: گرچه از عشق بتان صبر و دل و هوشم شد
شماره ۷۳۲: هر شمع جمالی که بر افروخته باشد
شماره ۷۳۳: گنجی است عشق کز وی صد جان هلاک گردد
شماره ۷۳۴: صید یوسف صورتان دل از ره معنی کند
شماره ۷۳۵: مشاطه تو جلوه ناز ای پسر بود
شماره ۷۳۶: با فتنه چشم تو چه تدبیر توان کرد
شماره ۷۳۷: بغیر خون جگر دل شراب ناب نخورد
شماره ۷۳۸: گرمی کوثر بدان لبهای خندان داده اند
شماره ۷۳۹: بیخود شده بودم چو سخن یار بمن کرد
شماره ۷۴۰: مپرس یوسف من کز تو گلرخان چونند
شماره ۷۴۱: کی شود سرو من آگه ز دل افکاری چند
شماره ۷۴۲: مست رفتی و ز شوقت جگرم چاک بماند
شماره ۷۴۳: عاشقان ره بسر گنج الهی دارند
شماره ۷۴۴: وه که این شیرینغزالان بازی ما میدهند
شماره ۷۴۵: گرچه بر فرهاد شیرین جور بی اندازه کرد
شماره ۷۴۶: نتوان بر ساقی سخن از توبه عیان کرد
شماره ۷۴۷: چون لاله جهانی بغمت غرقه بخونند
شماره ۷۴۸: سرو من تا چو مه از خانه زین گشت بلند
شماره ۷۴۹: خوبان که فرق تاقدم از جان سرشته اند
شماره ۷۵۰: گر کاکلی بتان بسر خود رها کنند
شماره ۷۵۱: صبوری از غمت ایشوخ بیوفا تاچند
شماره ۷۵۲: خوبان اگرچه در پی دلهای خسته اند
شماره ۷۵۳: روزی که قدسیان گل آدم سرشته اند
شماره ۷۵۴: مرا بکوی تو شوق از در نیاز آورد
شماره ۷۵۵: سرو قدان که دل از عاشق محتاج برند
شماره ۷۵۶: نفی خوبان کردم از خاطر که بار خاطرند
شماره ۷۵۷: بکوی دوست که از ما پیام خواهد برد
شماره ۷۵۸: جایی که فلک پیش بتان پشت دوتا کرد
شماره ۷۵۹: به مهر او اثرم جز دریغ و درد نماند
شماره ۷۶۰: در جان و دل بیک نگه آن شوخ راه کرد
شماره ۷۶۱: رخ تو داغ کهن تازه از ملاحت کرد
شماره ۷۶۲: سبز لیلی وش من آنکه مرا مجنون کرد
شماره ۷۶۳: دی که آن کان نمک خنده بر این مجنون کرد
شماره ۷۶۴: عاشقان گردم گرم از دل غمناک زنند
شماره ۷۶۵: پیش اغیار آن پریرخ تا دو سنبل شانه کرد
شماره ۷۶۶: ایمرغ آزاد از قفس پر بر دل افکاران مخند
شماره ۷۶۷: یاران همه مست و خبر از خویش ندارند
شماره ۷۶۸: خوبان سمن چهره ستم خوی نباشند
شماره ۷۶۹: یک سخن گفت آن لب و جان شهیدان تازه کرد
شماره ۷۷۰: دی نظر دیده بر آن نعل سم توسن کرد
شماره ۷۷۱: هیچم ز گریه قدر برین خاک کو نماند
شماره ۷۷۲: بر من خسته رقیبان چو گذر می آرند
شماره ۷۷۳: داغت خبر ز سوز من دل فکار کرد
شماره ۷۷۴: کس زنده کی از هجر تو ای عهد گسل ماند
شماره ۷۷۵: گرچه ارباب خرد طایفه یی پرهنرند
شماره ۷۷۶: گه بصلحند این بتان گه رسم جنگی مینهند
شماره ۷۷۷: ایشه خوبان که ملک حسنت ارزانی بود
شماره ۷۷۸: دل ز فریب گلرخان بی تو شکیب چون کند
شماره ۷۷۹: خط سبزی که سر از لعل تو برخواهد کرد
شماره ۷۸۰: رخ او را دهان شکرافشانی چنین باید
شماره ۷۸۱: جان آفرین که جان همه عالم آفرید
شماره ۷۸۲: آن نوجوان ز جور پشیمان نمیشود
شماره ۷۸۳: با قد چون نیشکر آن سبز شیرین بنگرید
شماره ۷۸۴: لعل او از خون عاشق می بکام خود کشد
شماره ۷۸۵: چند آن می لب عاشق مخمور ببیند
شماره ۷۸۶: خیال آن لب می جان ناتوان سوزد
شماره ۷۸۷: آن سرو اگر از چشم من در چشم دشمن میشود
شماره ۷۸۸: گذر ز حسن خوش این بت پرست پیر ندارد
شماره ۷۸۹: دل خورد غم که چرا مرده صفت خاک شود
شماره ۷۹۰: گر من از درد تو مردم هرگزت دردی مباد
شماره ۷۹۱: کیست کو خاک ز بیداد تو بر سر نکند
شماره ۷۹۲: بتر ز محنت هجر ای پسر چه خواهد بود
شماره ۷۹۳: شب همچو شمع آتش آهم زبانه زد
شماره ۷۹۴: تو یار اگر نشوی بخت یار چون گردد
شماره ۷۹۵: بیا که نرگس ساقی بشارتی دارد
شماره ۷۹۶: دور از تو دل من به که پیغام فرستد
شماره ۷۹۷: حسنت که ذره را مه تابنده میکند
شماره ۷۹۸: کم همنفسی پاکدل و راست زبان بود
شماره ۷۹۹: خم مویش که در کین من بیمار می پیچد
شماره ۸۰۰: کس به هجر تو یار کس نشود
شماره ۸۰۱: خوش آنک مست شوی تا بهانه برخیزد
شماره ۸۰۲: این جوانمردی که پیر میفروشان میکند
شماره ۸۰۳: هرکه را از چشم تر اشکی به دامن میچکد
شماره ۸۰۴: تا کام ماه یکشب از دیدنش برآمد
شماره ۸۰۵: اگر آن پری بعاشق نظر از وصال دارد
شماره ۸۰۶: به تاج عشق سر آدمی عزیز بود
شماره ۸۰۷: یارم وداع کرد و ز آغوش میرود
شماره ۸۰۸: کمال صنع الهی در آن جمال بود
شماره ۸۰۹: گر میل تو جان سوزس عشاق نمی بود
شماره ۸۱۰: ناخوش آن عمر که دور از رخ آن ماه رود
شماره ۸۱۱: شمشاد تو پروای کس از ناز ندارد
شماره ۸۱۲: سرم فدای رهی باد کان سوار آید
شماره ۸۱۳: عیبم مکن که عقل تو از کف زمام داد
شماره ۸۱۴: اجل درآمد و بخت از درم نمیآید
شماره ۸۱۵: سرشک شادی وصل از چه جانگداز آمد
شماره ۸۱۶: از بتان دل برکنم گویم مسلمان دگر
شماره ۸۱۷: بچه مهر و چه وفا با تو نشینم دگر
شماره ۸۱۸: چند بود دمبدم چشم تو خونریز تر
شماره ۸۱۹: ای به زیبایی و دلجویی ز خوبان خوبتر
شماره ۸۲۰: ساقیا مستم لب خود از لب من دور دار
شماره ۸۲۱: شهسوارا ز من سوخته خرمن مگذر
شماره ۸۲۲: توبه کردم از می و معشوق سرمستم دگر
شماره ۸۲۳: پایه معراج جان خواهی ز دنیا درگذر
شماره ۸۲۴: سوز دلم باتو گفت حرف نهانی دگر
شماره ۸۲۵: سنبل بگشا بر گل و سروت به خرام آر
شماره ۸۲۶: یا مکن قول بتان گوش و بما خرده مگیر
شماره ۸۲۷: بازآمدی که شمع دل افروزیم دگر
شماره ۸۲۸: ای بچشم جان من حسن تو شورانگیزتر
شماره ۸۲۹: از بهر قتل عاشق دلخسته چشم یار
شماره ۸۳۰: هزار شکر که عالم بکام ماست دگر
شماره ۸۳۱: بیا ای باد و چون مور ضعیفم سوی جانان بر
شماره ۸۳۲: مهرم چو میکشد مکش از شیوه های جور
شماره ۸۳۳: ای ز خورشید رخت هر ساعتم سوزی دگر
شماره ۸۳۴: ای همچو گل شکفته و از گل شکفته تر
شماره ۸۳۵: فصل گل نوروز شد دارد جهان حالی دگر
شماره ۸۳۶: بسنگی دوستان را یاد میدار
شماره ۸۳۷: کاکل شکست و شد گره کار بسته تر
شماره ۸۳۸: پیش خورشید رخش کی ماه گردد جلوه گر
شماره ۸۳۹: معلم آن گل نو را به خار و خس مگذار
شماره ۸۴۰: ای بی تو روزم از شب غم جانگدازتر
شماره ۸۴۱: در دل آمد یار و گشت از دیده غمدیده دور
شماره ۸۴۲: یک جرعه به خاکم فکن و خاک بجوش آر
شماره ۸۴۳: جان رفت و دل مقید صد غم بود هنوز
شماره ۸۴۴: ای باد مکش برقع جانان مرا باز
شماره ۸۴۵: از تیر تو در خاک طپد مرغ هوا باز
شماره ۸۴۶: مهی که چشم امیدم بسوی اوست هنوز
شماره ۸۴۷: هجران گذشت و نوبت دیدن رسید باز
شماره ۸۴۸: هرچند که چون شمع مرا سوختهای باز
شماره ۸۴۹: المنه لله که دگر مرغ خوش آواز
شماره ۸۵۰: ای برق محبت که ره من زدهای باز
شماره ۸۵۱: گرچه زارم سوختی من عاشق زارم هنوز
شماره ۸۵۲: جان رفت و دل ز عشق پریشان بود هنوز
شماره ۸۵۳: عیسی دم من وقت سماع طرب انگیز
شماره ۸۵۴: گل من مگو که لب را بکسی گشاد هرگز
شماره ۸۵۵: شکر خدا که چشم تو بر ما فتاد باز
شماره ۸۵۶: در عین عتاب از بر ما میگذری باز
شماره ۸۵۷: دیده بوصل آرمید دل نشود خوش هنوز
شماره ۸۵۸: ساغر زده و شمع قد افراختهای باز
شماره ۸۵۹: فریاد که یار میرود باز
شماره ۸۶۰: سوختم بهر خدا در هجر ازین بیشم مسوز
شماره ۸۶۱: سرم بریدی و مهر تو در دل است هنوز
شماره ۸۶۲: از بیم غصه شب و خوف ملال روز
شماره ۸۶۳: اشارت تو بجان دادنم بشارت بس
شماره ۸۶۴: هرگز گلی نچید دل من ز باغ کس
شماره ۸۶۵: حال من دور از آن جمال مپرس
شماره ۸۶۶: نوازش تو قیامی ز سرو قامت بس
شماره ۸۶۷: نظر بنرگس او کن ز خشم و ناز مپرس
شماره ۸۶۸: تا غرق بحر خون نشوی از جفای کس
شماره ۸۶۹: گو جام جم مباش سفال شراب بس
شماره ۸۷۰: گدای دل شو و فارغ ز پادشاهی باش
شماره ۸۷۱: مستم و در جوش می بینم دل مجنون خویش
شماره ۸۷۲: غم پریشان سازم از مستی چو زلف پرخمش
شماره ۸۷۳: مرو از دیده چو برق و بمن زار ببخش
شماره ۸۷۴: چو مه بمهر فلک شهره در جهان کم باش
شماره ۸۷۵: آن پریرو هرکه خواهد دست دل در گردنش
شماره ۸۷۶: ای دل گه وصلش بجوار دگران باش
شماره ۸۷۷: چون کعبه هرانکس که نشد شاد بکویش
شماره ۸۷۸: امشب که چراغ نظری چرب زبان باش
شماره ۸۷۹: در کوی تو تا کس قدم از ما ننهد پیش
شماره ۸۸۰: دلا چو باز گریزان ز وصل مردم باش
شماره ۸۸۱: گریه خواهد ریخت خون من تو خود آسوده باش
شماره ۸۸۲: ما که از اول بلی گفتیم با دلدار خویش
شماره ۸۸۳: من نه آنم که بنالم ز دل افکاری خویش
شماره ۸۸۴: یار باید بر سر ما سایه گستر بودنش
شماره ۸۸۵: کشته ام خار ملامت همه پیرامن خویش
شماره ۸۸۶: بصبح وصل کشد این شب ستم خوشباش
شماره ۸۸۷: از یار مکن ناله و لب بسته ز غم باش
شماره ۸۸۸: چون بخیال آیدم سرو قباپوش خویش
شماره ۸۸۹: کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار باش
شماره ۸۹۰: نیست عیب از لاله گر لافد به گلبرگ ترش
شماره ۸۹۱: عاقبت بگذرد این تیره شب غم خوشباش
شماره ۸۹۲: تا تو زیر پوست همچون گرگی ای پشمینه پوش
شماره ۸۹۳: میرم بدان تغافل و پروا نکردنش
شماره ۸۹۴: از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش
شماره ۸۹۵: مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش
شماره ۸۹۶: من آب خضر جویم بهر سگان کویش
شماره ۸۹۷: هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش
شماره ۸۹۸: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخجیرش
شماره ۸۹۹: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش
شماره ۹۰۰: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دیوارش
شماره ۹۰۱: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش
شماره ۹۰۲: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش
شماره ۹۰۳: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش
شماره ۹۰۴: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای خویش
شماره ۹۰۵: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش
شماره ۹۰۶: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دهنش
شماره ۹۰۷: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابرویش
شماره ۹۰۸: در غمت گر جان غمپرور نباشد گو مباش
شماره ۹۰۹: هرکه شد سویش چو سایه در قفا میافتمش
شماره ۹۱۰: نقش پای او که محراب دعا می یابمش
شماره ۹۱۱: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش
شماره ۹۱۲: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش
شماره ۹۱۳: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مکش
شماره ۹۱۴: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده باش
شماره ۹۱۵: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود از سرش
شماره ۹۱۶: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش
شماره ۹۱۷: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش
شماره ۹۱۸: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش خود مستش
شماره ۹۱۹: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش
شماره ۹۲۰: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش
شماره ۹۲۱: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش
شماره ۹۲۲: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص
شماره ۹۲۳: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچو شمع
شماره ۹۲۴: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ
شماره ۹۲۵: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف
شماره ۹۲۶: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق
شماره ۹۲۷: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق
شماره ۹۲۸: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق
شماره ۹۲۹: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق
شماره ۹۳۰: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق
شماره ۹۳۱: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) عشق
شماره ۹۳۲: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در خون چه باک
شماره ۹۳۳: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ز رشک
شماره ۹۳۴: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ
شماره ۹۳۵: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل
شماره ۹۳۶: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال
شماره ۹۳۷: صد بار اگر از جور توام خون رود از دل
شماره ۹۳۸: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال
شماره ۹۳۹: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر دود دل
شماره ۹۴۰: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل
شماره ۹۴۱: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گل
شماره ۹۴۲: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در دل
شماره ۹۴۳: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم
شماره ۹۴۴: عاشق منم که با چو تو خونخوارهای خوشم
شماره ۹۴۵: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم
شماره ۹۴۶: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم
شماره ۹۴۷: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم
شماره ۹۴۸: چون مرغ نیم بسمل چندانکه میتپیدم
شماره ۹۴۹: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم
شماره ۹۵۰: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم
شماره ۹۵۱: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم
شماره ۹۵۲: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم
شماره ۹۵۳: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم
شماره ۹۵۴: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم
شماره ۹۵۵: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم
شماره ۹۵۶: ما از ازل به عشق تو دیوانه زادهایم
شماره ۹۵۷: عالمی گر خون خورند از عشق ما هم میخوریم
شماره ۹۵۸: من از محرومی خود یا زرشک محرمان سوزم
شماره ۹۵۹: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم
شماره ۹۶۰: داند دل تو راز من وزان تو من هم
شماره ۹۶۱: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم
شماره ۹۶۲: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم
شماره ۹۶۳: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم
شماره ۹۶۴: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم
شماره ۹۶۵: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام
شماره ۹۶۶: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم
شماره ۹۶۷: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم
شماره ۹۶۸: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم
شماره ۹۶۹: من خسته ای فلک کی دمی از تو شاد گشتم
شماره ۹۷۰: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم
شماره ۹۷۱: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم
شماره ۹۷۲: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان هم
شماره ۹۷۳: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم
شماره ۹۷۴: من سوخته خال و خط سیمبرانم
شماره ۹۷۵: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم
شماره ۹۷۶: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم
شماره ۹۷۷: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم
شماره ۹۷۸: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم
شماره ۹۷۹: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم
شماره ۹۸۰: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم
شماره ۹۸۱: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم
شماره ۹۸۲: گنجی چو تو در سینه به کونین چه کارم
شماره ۹۸۳: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا هم
شماره ۹۸۴: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم
شماره ۹۸۵: کنون که جامه چو من میدری که سر مستم
شماره ۹۸۶: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم
شماره ۹۸۷: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم
شماره ۹۸۸: می ده که بی غبار غمی از جهان روم
شماره ۹۸۹: یاد من کردی من از بخت این زیادت یافتم
شماره ۹۹۰: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم
شماره ۹۹۱: چندان بر آستان خرابات سر نهم
شماره ۹۹۲: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم
شماره ۹۹۳: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بوسم
شماره ۹۹۴: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم
شماره ۹۹۵: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم
شماره ۹۹۶: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم
شماره ۹۹۷: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرون کنم
شماره ۹۹۸: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت زنم
شماره ۹۹۹: دور از درت به تیغ نه از بهر جان شدم
شماره ۱۰۰۰: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور از درت گردم
شماره ۱۰۰۱: عمریست که من خاک ره درد کشانم
شماره ۱۰۰۲: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام
شماره ۱۰۰۳: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گریم
شماره ۱۰۰۴: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم
شماره ۱۰۰۵: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم
شماره ۱۰۰۶: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم
شماره ۱۰۰۷: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم
شماره ۱۰۰۸: سنگ جفا بقصد دل زار خستهام
شماره ۱۰۰۹: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم
شماره ۱۰۱۰: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم
شماره ۱۰۱۱: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت هم
شماره ۱۰۱۲: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکنم
شماره ۱۰۱۳: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره کنم
شماره ۱۰۱۴: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لاله رویم
شماره ۱۰۱۵: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم
شماره ۱۰۱۶: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام
شماره ۱۰۱۷: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکنم
شماره ۱۰۱۸: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیراهنم
شماره ۱۰۱۹: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم
شماره ۱۰۲۰: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم
شماره ۱۰۲۱: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم
شماره ۱۰۲۲: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم
شماره ۱۰۲۳: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام
شماره ۱۰۲۴: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم
شماره ۱۰۲۵: عمریست کز عشق بتان این شور و مستی میکنم
شماره ۱۰۲۶: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می بینم
شماره ۱۰۲۷: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم
شماره ۱۰۲۸: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم
شماره ۱۰۲۹: سرو من چون سخن از لعل چو قندت گویم
شماره ۱۰۳۰: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم
شماره ۱۰۳۱: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ام
شماره ۱۰۳۲: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش میروم
شماره ۱۰۳۳: غیرت عشق کی هلد کز ستم تو دم زنم
شماره ۱۰۳۴: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم
شماره ۱۰۳۵: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم
شماره ۱۰۳۶: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم
شماره ۱۰۳۷: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم
شماره ۱۰۳۸: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و طناز هم
شماره ۱۰۳۹: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم
شماره ۱۰۴۰: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم
شماره ۱۰۴۱: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم
شماره ۱۰۴۲: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام خواهم
شماره ۱۰۴۳: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خراب افتم
شماره ۱۰۴۴: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ام
شماره ۱۰۴۵: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم
شماره ۱۰۴۶: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم
شماره ۱۰۴۷: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که بنشینم
شماره ۱۰۴۸: روز آخر کز جهان با دیده گریان روم
شماره ۱۰۴۹: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخته ام
شماره ۱۰۵۰: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در آمیزم
شماره ۱۰۵۱: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم
شماره ۱۰۵۲: آن عید مشتاقان که من قربان او صد جان کنم
شماره ۱۰۵۳: از جور چه دل ملول دارم
شماره ۱۰۵۴: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم
شماره ۱۰۵۵: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدیم
شماره ۱۰۵۶: از بسکه می وصلت بیرون رود از دستم
شماره ۱۰۵۷: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چون کنم
شماره ۱۰۵۸: من کز غمت ز دیده می لاله گون خورم
شماره ۱۰۵۹: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم
شماره ۱۰۶۰: توبه کردم عمری اکنون باده صافی میکنم
شماره ۱۰۶۱: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم
شماره ۱۰۶۲: ما از صفای سینه چو آیینه همیم
شماره ۱۰۶۳: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم
شماره ۱۰۶۴: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم
شماره ۱۰۶۵: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک هم
شماره ۱۰۶۶: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شکنیم
شماره ۱۰۶۷: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم
شماره ۱۰۶۸: من از گلهای خون دل از آن رخساره تر دارم
شماره ۱۰۶۹: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگردم
شماره ۱۰۷۰: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم
شماره ۱۰۷۱: حدیث سوز دل چون شمع از آن معنی گران دارم
شماره ۱۰۷۲: همین خرسندی ام بس گرچه دور از محفلش گردم
شماره ۱۰۷۳: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم
شماره ۱۰۷۴: ما وصل تو با بوالهوسان دوست نداریم
شماره ۱۰۷۵: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم
شماره ۱۰۷۶: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم
شماره ۱۰۷۷: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام توام
شماره ۱۰۷۸: از جهان فردم همین در بند رخسار توام
شماره ۱۰۷۹: من آن مستم که از اطوار خود یکمو نمیگردم
شماره ۱۰۸۰: تا نیست می از خود خبرم نیست که هستم
شماره ۱۰۸۱: ما جان ز شوق وصل تو صد باره دادهایم
شماره ۱۰۸۲: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم
شماره ۱۰۸۳: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم
شماره ۱۰۸۴: شور ستمت چند کند دور ز خویشم
شماره ۱۰۸۵: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم
شماره ۱۰۸۶: تشنه درد توام وز پی درمان نروم
شماره ۱۰۸۷: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ام
شماره ۱۰۸۸: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دارم
شماره ۱۰۸۹: چو چاره از غم خونخواره نمییابم
شماره ۱۰۹۰: من از اول ترا خورشید عالم سوز میدیدم
شماره ۱۰۹۱: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم
شماره ۱۰۹۲: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم
شماره ۱۰۹۳: مه من که هرگز گزندت نه بینم
شماره ۱۰۹۴: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظر دارم
شماره ۱۰۹۵: هرچند که از یار جز آزار ندیدم
شماره ۱۰۹۶: من از صفای درون گر ز خود برون آیم
شماره ۱۰۹۷: در چاره مرهم بدل پاره بماندم
شماره ۱۰۹۸: من سوخته داغ درون پرور عشقم
شماره ۱۰۹۹: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم
شماره ۱۱۰۰: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم
شماره ۱۱۰۱: همدمان رفتند و من از همرهان وامانده ام
شماره ۱۱۰۲: در کمال است جمال تو که ما می طلبیم
شماره ۱۱۰۳: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم
شماره ۱۱۰۴: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتیم
شماره ۱۱۰۵: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم
شماره ۱۱۰۶: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من هم
شماره ۱۱۰۷: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتیم
شماره ۱۱۰۸: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم
شماره ۱۱۰۹: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم
شماره ۱۱۱۰: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکین هم
شماره ۱۱۱۱: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ایم
شماره ۱۱۱۲: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم
شماره ۱۱۱۳: چند این دل سودازده را پند بگویم
شماره ۱۱۱۴: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم
شماره ۱۱۱۵: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکنیم
شماره ۱۱۱۶: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم
شماره ۱۱۱۷: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم
شماره ۱۱۱۸: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم
شماره ۱۱۱۹: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر کنم
شماره ۱۱۲۰: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم
شماره ۱۱۲۱: چو یار رخت سفر بست من چه کار کنم
شماره ۱۱۲۲: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم
شماره ۱۱۲۳: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بینم
شماره ۱۱۲۴: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کنم
شماره ۱۱۲۵: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم
شماره ۱۱۲۶: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خوشیم
شماره ۱۱۲۷: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد میبریم
شماره ۱۱۲۸: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم
شماره ۱۱۲۹: من دردمند و ناتوان او سرکش و خونخواره هم
شماره ۱۱۳۰: ما پیش تیغ سر به ارادت نهادهایم
شماره ۱۱۳۱: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم
شماره ۱۱۳۲: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن
شماره ۱۱۳۳: اگرچه رسم بود دل به دلستان دادن
شماره ۱۱۳۴: ای که دین و دلم ایثار تو خواهد بودن
شماره ۱۱۳۵: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن
شماره ۱۱۳۶: ما خود بریده ایم دل از کار خویشتن
شماره ۱۱۳۷: شبی درآ ز در ای شمع و خانه روشن کن
شماره ۱۱۳۸: پرسشی کن ای طبیب و جان ما را شاد کن
شماره ۱۱۳۹: چند باشی با بدان یاد از نکو خواهی بکن
شماره ۱۱۴۰: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان
شماره ۱۱۴۱: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببین
شماره ۱۱۴۲: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن
شماره ۱۱۴۳: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورشید و ماه است این
شماره ۱۱۴۴: میخواست شب که داغ نهد دلستان من
شماره ۱۱۴۵: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن
شماره ۱۱۴۶: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن
شماره ۱۱۴۷: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین
شماره ۱۱۴۸: شبی با نامرادان باش و ترک خود مرادی کن
شماره ۱۱۴۹: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل من
شماره ۱۱۵۰: گر با تو نیم دولتم ای شوخ بس است این
شماره ۱۱۵۱: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زدن
شماره ۱۱۵۲: وه که باز از کف عنان دل برون خواهد شدن
شماره ۱۱۵۳: هرکه زنجیرش نهد مشکینکمندی اینچنین
شماره ۱۱۵۴: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد زدن
شماره ۱۱۵۵: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من
شماره ۱۱۵۶: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من
شماره ۱۱۵۷: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس دیدن
شماره ۱۱۵۸: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن
شماره ۱۱۵۹: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من
شماره ۱۱۶۰: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزاری بکن
شماره ۱۱۶۱: گر بوسه دهی زان لب خندان که دهم جان
شماره ۱۱۶۲: دارد رقیب بهر تو چشم حسد به من
شماره ۱۱۶۳: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عاشقان
شماره ۱۱۶۴: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس مردن
شماره ۱۱۶۵: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط خندان
شماره ۱۱۶۶: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید برون
شماره ۱۱۶۷: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن
شماره ۱۱۶۸: در دلم از تو گره به که گشاد از دگران
شماره ۱۱۶۹: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از من
شماره ۱۱۷۰: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین
شماره ۱۱۷۱: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن
شماره ۱۱۷۲: او در دل و چون باد صبا در بدرم من
شماره ۱۱۷۳: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان
شماره ۱۱۷۴: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن
شماره ۱۱۷۵: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن
شماره ۱۱۷۶: دل که جای تست چون سازیم جای دیگران
شماره ۱۱۷۷: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من
شماره ۱۱۷۸: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن
شماره ۱۱۷۹: از در کعبه چه حاصل به در یار نشین
شماره ۱۱۸۰: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچنان
شماره ۱۱۸۱: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین
شماره ۱۱۸۲: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان
شماره ۱۱۸۳: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان
شماره ۱۱۸۴: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن
شماره ۱۱۸۵: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق یمان
شماره ۱۱۸۶: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن
شماره ۱۱۸۷: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن
شماره ۱۱۸۸: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان کردن
شماره ۱۱۸۹: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی اینچنین
شماره ۱۱۹۰: باده مینوش و بدین مشغله میگذران
شماره ۱۱۹۱: من زار و دل غمزده هم زار تر از من
شماره ۱۱۹۲: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن
شماره ۱۱۹۳: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم فکن
شماره ۱۱۹۴: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان
شماره ۱۱۹۵: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگه کن
شماره ۱۱۹۶: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از من
شماره ۱۱۹۷: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن
شماره ۱۱۹۸: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان
شماره ۱۱۹۹: بیا ای عشق جانسوز آتشم در جان محزون زن
شماره ۱۲۰۰: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشین کن
شماره ۱۲۰۱: خون شد ز بخت بد جگر لختلخت من
شماره ۱۲۰۲: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در دوران من
شماره ۱۲۰۳: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من
شماره ۱۲۰۴: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو
شماره ۱۲۰۵: پای سگی که دیده ام شب به در سرای او
شماره ۱۲۰۶: تا به کی چون سگ بنالد عاشق شبگرد او
شماره ۱۲۰۷: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی تو
شماره ۱۲۰۸: هرچند که دیدم همه جور و ستم از تو
شماره ۱۲۰۹: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو
شماره ۱۲۱۰: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او
شماره ۱۲۱۱: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو
شماره ۱۲۱۲: سایم همه شب روی خود بر خاک دور از روی تو
شماره ۱۲۱۳: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی تو
شماره ۱۲۱۴: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو
شماره ۱۲۱۵: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکین تو
شماره ۱۲۱۶: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی تو
شماره ۱۲۱۷: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او
شماره ۱۲۱۸: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار کو
شماره ۱۲۱۹: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او
شماره ۱۲۲۰: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو
شماره ۱۲۲۱: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان تو
شماره ۱۲۲۲: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او
شماره ۱۲۲۳: از کفر و دین بری شده ام از برای تو
شماره ۱۲۲۴: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو
شماره ۱۲۲۵: به وفای او که گرم کشد نکنم فغان ز جفای او
شماره ۱۲۲۶: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از تو
شماره ۱۲۲۷: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو
شماره ۱۲۲۸: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد در کوی تو
شماره ۱۲۲۹: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو
شماره ۱۲۳۰: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار او
شماره ۱۲۳۱: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم مشو
شماره ۱۲۳۲: مشتی مگسانیم سپند شکر تو
شماره ۱۲۳۳: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو
شماره ۱۲۳۴: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ازو
شماره ۱۲۳۵: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او
شماره ۱۲۳۶: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست تو
شماره ۱۲۳۷: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک او
شماره ۱۲۳۸: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ تو
شماره ۱۲۳۹: مارا همین جواب سلام است کام ازو
شماره ۱۲۴۰: من بنده صبا که دهد عرض رای تو
شماره ۱۲۴۱: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده
شماره ۱۲۴۲: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده
شماره ۱۲۴۳: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو گل شده
شماره ۱۲۴۴: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان شده
شماره ۱۲۴۵: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده
شماره ۱۲۴۶: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به
شماره ۱۲۴۷: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه
شماره ۱۲۴۸: تو به بزم عیش و نبود ره من در آن میانه
شماره ۱۲۴۹: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده
شماره ۱۲۵۰: رسید مست من از می به رخ گل افکنده
شماره ۱۲۵۱: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه
شماره ۱۲۵۲: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کرده
شماره ۱۲۵۳: آتش آهم نهال وادی ایمن شده
شماره ۱۲۵۴: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده
شماره ۱۲۵۵: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته
شماره ۱۲۵۶: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان داده
شماره ۱۲۵۷: ساقیا باده بدین مست دل افتاده مده
شماره ۱۲۵۸: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیرم به
شماره ۱۲۵۹: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده
شماره ۱۲۶۰: تا ساقی گلهذار رفته
شماره ۱۲۶۱: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده
شماره ۱۲۶۲: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده
شماره ۱۲۶۳: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده
شماره ۱۲۶۴: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده
شماره ۱۲۶۵: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده
شماره ۱۲۶۶: بیمارم و لب تشنه و از قافله مانده
شماره ۱۲۶۷: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده
شماره ۱۲۶۸: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده
شماره ۱۲۶۹: در حسرت تو مردن ما از حیات به
شماره ۱۲۷۰: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به
شماره ۱۲۷۱: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده
شماره ۱۲۷۲: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده
شماره ۱۲۷۳: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به
شماره ۱۲۷۴: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل سیه
شماره ۱۲۷۵: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده
شماره ۱۲۷۶: خطت که لب لعل شکر خای گرفته
شماره ۱۲۷۷: بیا و درد هجران را دوا ده
شماره ۱۲۷۸: آدم و گندم من و خال لب جانانهای
شماره ۱۲۷۹: عالم چو آفتاب پر از نور کردهای
شماره ۱۲۸۰: من کیم خستهدلی حال دگرگون شدهای
شماره ۱۲۸۱: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زدهای
شماره ۱۲۸۲: هان ای خضر که آب بقا نوش کردهای
شماره ۱۲۸۳: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسردهای
شماره ۱۲۸۴: عالمی را تو به شوخی دل و جان سوختهای
شماره ۱۲۸۵: نیست از همت خود با دو جهانم کاری
شماره ۱۲۸۶: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی
شماره ۱۲۸۷: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی
شماره ۱۲۸۸: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی
شماره ۱۲۸۹: چو ساقی گر بجامم دست بودی
شماره ۱۲۹۰: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی
شماره ۱۲۹۱: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بودی
شماره ۱۲۹۲: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی
شماره ۱۲۹۳: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی
شماره ۱۲۹۴: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی
شماره ۱۲۹۵: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من نهی
شماره ۱۲۹۶: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی
شماره ۱۲۹۷: این چه رفتارست کای شمشاد قامت میکنی
شماره ۱۲۹۸: تا کی ای رشک پری عالمی از غم بکشی
شماره ۱۲۹۹: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی داشتی
شماره ۱۳۰۰: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی
شماره ۱۳۰۱: چه جور بود که باز ای فلک بمن کردی
شماره ۱۳۰۲: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی
شماره ۱۳۰۳: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی
شماره ۱۳۰۴: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبودی
شماره ۱۳۰۵: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی
شماره ۱۳۰۶: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کنی
شماره ۱۳۰۷: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تاختی
شماره ۱۳۰۸: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیری
شماره ۱۳۰۹: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گذری
شماره ۱۳۱۰: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی
شماره ۱۳۱۱: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی
شماره ۱۳۱۲: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی
شماره ۱۳۱۳: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل سوختی
شماره ۱۳۱۴: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری
شماره ۱۳۱۵: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاهی
شماره ۱۳۱۶: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی
شماره ۱۳۱۷: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی
شماره ۱۳۱۸: اول ز عاشقان به وفا یاد میکنی
شماره ۱۳۱۹: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی
شماره ۱۳۲۰: از من خبر ای پسر نداری
شماره ۱۳۲۱: گر کشد خاطر حزین باری
شماره ۱۳۲۲: از آن بجور دل مبتلای من داری
شماره ۱۳۲۳: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی باشی
شماره ۱۳۲۴: چند از بتان فریفته آب و گل شوی
شماره ۱۳۲۵: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گفتی
شماره ۱۳۲۶: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی
شماره ۱۳۲۷: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی
شماره ۱۳۲۸: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی
شماره ۱۳۲۹: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی
شماره ۱۳۳۰: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی
شماره ۱۳۳۱: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی
شماره ۱۳۳۲: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار داری
شماره ۱۳۳۳: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی
شماره ۱۳۳۴: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی
شماره ۱۳۳۵: کاشکی ز اول بمن این کینه داری داشتی
شماره ۱۳۳۶: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی
شماره ۱۳۳۷: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبری
شماره ۱۳۳۸: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی
شماره ۱۳۳۹: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی
شماره ۱۳۴۰: مارا کشی و زنده جاوید میکنی
شماره ۱۳۴۱: من لایق آن نیستم تا یار همرازم کنی
شماره ۱۳۴۲: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم تازی
شماره ۱۳۴۳: ای عاشق بی دیده که در عیب منستی
شماره ۱۳۴۴: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری
شماره ۱۳۴۵: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان میکنی
شماره ۱۳۴۶: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره داشتی
شماره ۱۳۴۷: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی
شماره ۱۳۴۸: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری تو میپوشی
شماره ۱۳۴۹: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم باشی
شماره ۱۳۵۰: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کنی
شماره ۱۳۵۱: گیرم دل من از غم دیوانه زیست باری
شماره ۱۳۵۲: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی
شماره ۱۳۵۳: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی
شماره ۱۳۵۴: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامرادی
شماره ۱۳۵۵: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میروی
شماره ۱۳۵۶: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی
شماره ۱۳۵۷: گر به غم شادی ز عشقش شادمانیها کنی
شماره ۱۳۵۸: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی
شماره ۱۳۵۹: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی
شماره ۱۳۶۰: با همه لطف و با منت این همه ناز و سرکشی
شماره ۱۳۶۱: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حور و پری
شماره ۱۳۶۲: می خور که در سرای جهان نیست محکمی
شماره ۱۳۶۳: گر بود یوسفش گرانجانی
شماره ۱۳۶۴: از خون دیدها شد کوی تو لالهزاری
شماره ۱۳۶۵: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین میزنی
شماره ۱۳۶۶: باز دل میبردم عشوه سرو نازی
شماره ۱۳۶۷: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی
شماره ۱۳۶۸: دلا با شمع خویشت در نگیرد گریه و زاری
شماره ۱۳۶۹: مستی و غم از طعن بداندیش نداری
شماره ۱۳۷۰: نظری فکن که دارم تن زار و روی زردی
شماره ۱۳۷۱: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلافی
شماره ۱۳۷۲: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری
شماره ۱۳۷۳: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی
شماره ۱۳۷۴: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی
شماره ۱۳۷۵: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی
شماره ۱۳۷۶: از جهان این بس که نانی خشک و آبی خوش کنی
شماره ۱۳۷۷: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی
شماره ۱۳۷۸: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری
شماره ۱۳۷۹: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افزون کنی
شماره ۱۳۸۰: سوختم چند چو برق آیی و چون باد روی
شماره ۱۳۸۱: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی
شماره ۱۳۸۲: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زادگی
شماره ۱۳۸۳: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی
شماره ۱۳۸۴: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی
شماره ۱۳۸۵: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز گردانی
شماره ۱۳۸۶: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگانی
شماره ۱۳۸۷: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری
شماره ۱۳۸۸: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی
شماره ۱۳۸۹: بیا که میکشدم درد آرزومندی
شماره ۱۳۹۰: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آیی
شماره ۱۳۹۱: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی
شماره ۱۳۹۲: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی
شماره ۱۳۹۳: باشد ای دل همدمان دوست یار خود کنی
این آمار از میان ۸٬۴۴۲ بیت شعر موجود در گنجور از اشعار این بخش استخراج شده است.
توجه فرمایید که این آمار به دلایلی از قبیل وجود چند نسخه از آثار شعرا در سایت (مثل آثار خیام) و همینطور یک بیت محسوب شدن مصرعهای بند قالبهای ترکیبی مثل مخمسها تقریبی و حدودی است و افزونگی دارد.
آمار همهٔ شعرهای گنجور را اینجا ببینید.
وزنیابی دستی در بیشتر موارد با ملاحظهٔ تنها یک مصرع از شعر صورت گرفته و امکان وجود اشکال در آن (مخصوصاً اشتباه در تشخیص وزنهای قابل تبدیل از قبیل وزن مثنوی مولوی به جای وزن عروضی سریع مطوی مکشوف) وجود دارد. وزنیابی ماشینی نیز که جدیداً با استفاده از امکانات تارنمای سرود اضافه شده بعضاً خطا دارد. برخی از بخشها شامل اشعاری با بیش از یک وزن هستند که در این صورت عمدتاً وزن ابیات آغازین و برای بعضی منظومهها وزن غالب منظومه به عنوان وزن آن بخش منظور شده است.
آمار ابیات برچسبگذاری شدهٔ این بخش با قالب شعری در گنجور به شرح زیر است:
ردیف | قالب شعری | تعداد ابیات | درصد از کل |
۱ | غزل | ۸٬۴۴۲ | ۱۰۰٫۰۰ |
آمار فراوانی تعداد ابیات اشعار این بخش به شرح زیر است (بلندترین شعر شامل ۱۴ بیت و کوتاهترین شامل ۳ بیت شعر است):
ردیف | تعداد ابیات شعر | فراوانی | درصد از ۱٬۳۹۳ شعر |
۱ | ۵ | ۵۹۵ | ۴۲٫۷۱ |
۲ | ۷ | ۵۰۵ | ۳۶٫۲۵ |
۳ | ۶ | ۲۲۱ | ۱۵٫۸۷ |
۴ | ۸ | ۴۵ | ۳٫۲۳ |
۵ | ۹ | ۱۳ | ۰٫۹۳ |
۶ | ۴ | ۳ | ۰٫۲۲ |
۷ | ۱۰ | ۳ | ۰٫۲۲ |
۸ | ۱۱ | ۳ | ۰٫۲۲ |
۹ | ۱۲ | ۲ | ۰٫۱۴ |
۱۰ | ۱۳ | ۱ | ۰٫۰۷ |
۱۱ | ۳ | ۱ | ۰٫۰۷ |
۱۲ | ۱۴ | ۱ | ۰٫۰۷ |