گیرم دل من از غم دیوانه زیست باری
در عالم از غم دل وارسته کیست باری
ایشمع از آن پریرو و دیوانه گر نگشتی
این گریه از چه داری و آن خنده چیست باری
هرچند مهر گردون رحمی بکس ندارد
بر من بچشم رحمت گردون گریست باری
ای من غلام رویت گر میکنی قبولم
پیش من این غلامی آزادگی است باری
یاران بکامرانی مرد غمت نبودند
اهلی بنامرادی مردانه زیست باری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان حسرتها و آرزوهای خود میپردازد و بیان میکند که حتی با وجود ستم و苦های زندگی، دلی پر از شوق و علاقه دارد. او به ارتباط خود با معشوق اشاره میکند و به این نکته تأکید میکند که در جستجوی رحمت و آرامش به جای اینکه به دنبال فرصتی باشد، باید به عمق وجود خود و تلاش خود برای دستیابی به عشق و زیبایی توجه کند. همچنین، شاعر بهشت و زیباییهای آن را به عنوان آرزویی دیگر به تصویر میکشد و پایاننامهاش را از طریق نیازی به کشف حقیقت و تجربیات واقعی در میکده و در کعبه بیان میکند. در نهایت، او از مخاطب میخواهد به دنبال آنچه واقعاً میخواهد برود.
هوش مصنوعی: اگرچه دل من به خاطر غم دیوانه شده، اما آیا در این دنیا کسی هست که از غم دل رها باشد؟
هوش مصنوعی: اگر تو از این پری زیبا و دیوانه نشدی، پس این گریهای که داری به چه دلیل است و آن خندهات برای چیست؟
هوش مصنوعی: اگرچه آسمان نسبت به من رحم و شفقتی ندارد، اما بار دیگر با نگاه رحمت به من نگریست.
هوش مصنوعی: اگر تو مرا بپذیری، من به خاطر روی تو همچون بندهای در خدمتت هستم. اما بدان که این بندگی برای من نوعی آزادی است.
هوش مصنوعی: دوستان و یاران در زمان خوشی و کامیابی با تو نیستند، اما مردی مانند اهلی بنام راد که در سختیها و غمها زیسته، راستین و با دل و جرأت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.