خوش آنک مست شوی تا بهانه برخیزد
تو باشی و من و شرم از میانه برخیزد
مکن زخواب دو نرگس چو بوسه دزدم
وگر نه فتنه یی از هر کرانه برخیزد
نهال عشق نشاندم به دل چو دانستم
که رستخیز جهانم ز خانه برخیزد
خوش آن حریف که گر مرغ بسملش سازد
بخاک افتد و خوش عاشقانه برخیزد
همان به است که بندم چو غنچه لب ورنه
ز آتش جگرم صد زبانه برخیزد
قیامت است جمال تو ای بهشتی روی
مکش نقاب که شور از زمانه برخیزد
بر استان تو اهلی نه آنچنان افتاد
که تا قیامت ازین آستانه برخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل فوق به بیان موضوعاتی چون عشق، مستی، زیبایی و زهد میپردازد. شاعر از زیبایی و جذبه معشوق صحبت میکند و کشش عاشقانه بین دو فرد را به تصویر میکشد. او به بیداری دل از خواب و شور و حیات پس از عشق اشاره دارد و به مفاهیمی چون غم و رنج در عشق نیز پرداخته است. در ادامه به نقد زاهدانی میپردازد که از دنیای واقعی غافلند و در مدارس در پی علماند، ولی در دل غمهای خود غرقاند. شاعری به تصویر میکشد که عشق و شور زندگی اولویت بیشتری دارد و از افتادگی و خاکساری در برابر عشق و حقیقت سخن میگوید.
هوش مصنوعی: خوشا وقتی که مست شوید و از این مستی بهانهای برای شروعی تازه پیدا کنیم، در حالی که تو و من در کنار هم باشیم و احساس شرم و خجالت میان ما برطرف شود.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبای تو مرا به خواب میبرد و اگر موفق شوم که بوسهای از تو بگیرم، ممکن است آشوبی از هر سو به پا شود.
هوش مصنوعی: عشق را در دل خود کاشتم، چون فهمیدم که روز قیامت و برپایی جهان، از خانهام برخیزد.
هوش مصنوعی: خوش به حال کسی که اگر محبوبش به او آسیب بزند، با وجود درد و رنج، باز هم با عشق و شور و نشاط از زمین بلند شود.
هوش مصنوعی: بهتر است که لبهایم را همانند یک غنچه ببندم، چون در غیر این صورت، شعلههای آتش از دل دچار ویرانیام، درشت و زبانهکش بیرون میآید.
هوش مصنوعی: زیبایی تو مانند روز قیامت است، ای کسی که چهرهات بهشتی است. نقابت را کنار بزن، زیرا شور و هیجان از طریق زمان آغاز میشود.
هوش مصنوعی: در آستان تو، عشق و علاقه به قدری عمیق است که تا ابد نمیخواهم از این مکان دور شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سحرگهی که ز خواب شبانه برخیزد
هزار فتنه ز دور زمانه برخیزد
اگر تو سرو گل اندام در کنار آیی
هزار ناله ی شوق از کرانه برخیزد
کجا کرانه کند یار مهربان از من
[...]
چو مست من ز خمار شبانه برخیزد
هزار فتنه و شور از زمانه برخیزد
چو تیر جور نهد بر کمان ز میدانش
هزار کشته برای نشانه برخیزد
نشان من به خیال میان او گم باد
[...]
ازین بساط کسی شادمانه برخیزد
که از سر دو جهان عارفانه برخیزد
مدار دست ز دامان آه نیمشبی
که دل ز جای به این تازیانه برخیزد
اثر ز عاشق صادق درین جهان مطلب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.