بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده
بعشق ساقی کوثر بما شرابی ده
کنونکه جام مرادت پرست سرو سهی
بنوش و جرعه خود را بدل کبابی ده
حیات خضر بگو بهترست یا می لعل
سوال میکنم از لعل خود جوابی ده
دراز دستی زلفت ز حد گذشت آخر
بگیر هندوی کج طبع را و تابی ده
ز ذره ذره گلم ساغری بساز ایچرخ
بدست شاه وشی همچو آفتابی ده
مفرح دلم از لعل ای حکیم مساز
ز لعل ناب چه حاصل شراب نابی ده
ز گنج حسن بزاهد خبر مده اهلی
نشان آن بدل افتاده خرابی ده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.