تا ساقی گلهذار رفته
دست و دل ما ز کار رفته
منت چه نهم که شد فدایش
جانی که هزار بار رفته
عالم همه صید خویش چون کرد
دیگر چه پی شکار رفته
تا عشق بباد داد خاکم
از آینه ام غبار رفته
هر چند که کارم انتظارست
کار من از انتظار رفته
تا در دل ما قرار بگرفت
از جان و دلم قرار رفته
یاران پی کار خویش رفتند
اهلی بفدای یار رفته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.